مردی بنام «فارمر» ( جیسن استاتهام )، برای انتقام مرگ پسرش و همینطور آزاد کردن همسرش که توسط موجوداتی بنام «کروگ» ها ربوده شده اش دست به کار می شود.

نیو اورلیانز، سال 1939. «کارفیس»، صاحب کازینو و شریک تجاری سابق سگی به نام «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی»، به نوچه اش دستور کشتن «چارلی» را می دهد. «چارلی» که در خلیج غرق شده، پای دروازه ی بهشت چشم باز می کند. با این همه، «چارلی» که تشنه ی انتقام از «کارفیس» است، ساعتی را که در بهشت به نام او است می دزدد تا دوباره به زمین باز گردد.

یک راننده جوان داغ در میانه فصل قهرمانی است و در حال از هم پاشیدن است. یک قهرمان سابق CART فراخوانده می شود تا او را راهنمایی کند.

زندانیان یک تیم فوتبال تشکیل می دهند تا با نگهبانان زندان مبارزه کنند.

لوئیس مدلاک، قصد دارد رودخانه کاهولاواسی را قبل از تبدیل شدن به دریاچه ببیند، دوستانش را به یک سفر قایق رانی می برد که آنها هرگز فراموش نخواهند کرد.

آقای بین به آمریکا سفر می کند و به او مسئولیت نقاشی گرانبهایی را می دهند تا اینکه نقاشی را خراب می کند و …

هازارد کانتی، جنوب امریکا. دو پسر عمو، «بو» (اسکات) و «لوک دوک» (ناکس ویل)، با کمک دختر عموی شان «دیزی» (سیمپسن) و عمویشان «جسی» (نلسن)، می کوشند مزرعه شان را از دست رئیس فاسد شورای منطقه، «هاگ» (رنولدز) و «کلانتر راسکو پ. کولترین» (گینی) نجات بدهند...

داستان درباره ماجراجویی های مردی جوان در صنعت فیلمهای بزرگسالان دهه 70 و 80 میلادی است...

برت رینولدز و دیگر اعضای خدمه کلاسیک 1977 "اسموکی و راهزن" تجربیات خود را با هال نیدهم کارگردان فقید و بدلکار به اشتراک می گذارند.