والتر نوجوانی ۱۴ ساله است که برای تعطیلات تابستانی نزد دو عموی عجیب و غریب و بداخلاق خود در تگزاس فرستاده می شود. عموهای والتر، گارت و هاب به شیوه خاص خود زندگی می کنند. در خانه آنها تلفن و تلویزیون وجود ندارد و سرگرمی هایشان کاملاً خاص خود آنهاست...

یک روزنامه‌نگار سینما در حالی که یک کارگردان منزوی، چاپ فیلم را گروگان نگه می‌دارد، با انشعاب عمومی همبازی‌هایش درگیر می‌شود و خبرنگاران را دور نگه می‌دارد.

پلیس تازه کار دنی کلت در نقش The Spirit از فراتر بازمی گردد، قهرمانی که ماموریتش مبارزه با نیروهای بد در شهر مرکزی است.

جارود و الین به کالیفرنیای جنوبی سفر می‌کنند تا دوستش تری را ببینند، اما این تعطیلات برای آنها به یک آخر هفته وحشتناک تبدیل می‌شود. در طول شب، مجموعه ای از نورهای عجیب و غریب و مسحورکننده، ورود یک تهاجم بیگانگان را نشان می دهد. در حالی که هزاران نفر وحشت زده به درون کشتی های غول پیکر بیگانگان کشیده می شوند، جارود و همراهانش باید از هر مهارتی که دارند برای زنده ماندن از نسل کشی جهانی استفاده کنند.

گروهی از جوانان که در حال مسافرت هستند، توسط یک قاتل بدشکل و وحشی که قربانیانش را با اره برقی تکه تکه می کند، شکار می شوند...

نیکی بی خانمان می باشد و در حالی که در آستانه ۳۰ سالگی است و روزگارش را از طریق ارتباط با زنان ثروتمند می گذراند…

«نیک مارشال» (گیبسن) در یک آژانس تبلیغاتی کار می کند و مردی زن ستیز است و همسر سابق و دختر و مستخدمه اش از دست او شاکی اند. شبی، «نیک» با ماشین تصادف می کند، اما صبح روز بعد در می یابد توانایی خواندن فکر زنان را پیدا کرده است. «نیک» ابتدا هراسان می شود، اما کم کم می فهمد که می تواند از این موهبت استفاده کند.