«وایولت اورگاردن» ، دختر جوانی است که تا بحال با نام «سلاح» شناخته می شده و حال با خارج شدن از میدان جنگ برای شروع زندگی جدیدی در دفتر پستی مشغول به کار می شود؛ آنجا او با ابزاری کار می کند که افکار مردم را به کلمات مبدل می کنند و این عمل بسیار او را تحت تاثیر قرار می دهد. وایولت کار خود را ادامه می دهد و در این مسیر با فوران احساسات و شور و شوق انسان های پیرامون خود روبرو می شود و در عین حال به دنبال معنی کلماتی است که تا کنون از فهم آنها عاجز مانده است.

دو فرد بسیار متفاوت - یک دانش آموز موفق از نظر تحصیلی و یک دانش آموز بازنده آرام - با یکدیگر آشنا می شوند و دوستی ایجاد می کنند. در نگاه اول، کیوکو هوری فوق العاده محبوب به نظر یک دختر دبیرستانی بیهوده به نظر می رسد، اما در واقعیت، او ساده، عمل گرا و خانواده محور است.

Enomoto Natsuki یک سال سومی در دبیرستان Sakuragaka عشقی یک طرفه نسبت به دوست دوران کودکیش یعنی Setoguchi Yuu دارد ولی قادر به بیانش نیست. ناتسوکی به یو می گوید که میخواهد از او برای تمرین اعتراف کردن عشقش استفاده کند. درحالی که ناتسوکی به فیلم بازی کردن ادامه میدهد ، همکلاسیش Ayase Koyuki به او پیشنهاد دوستی میدهد. آیا ناتسوکی هرگز می تواند دست از این تمرین بردارد و عشقش را به یو اعتراف کند ؟

عموی تکافومی پس از 17 سال کما از خواب بیدار می شود. او در واقع به دنیای دیگری رفته بود و با قدرت های جادویی بازگشته است. اما اکنون که او بازگشته است، تاکافومی باید به او کمک کند تا در دنیای خود زنده بماند.

“اسانا” بعد از اینکه یک بازی به اسم “اوردینا اسکیل” ساخته میشود “کوریتو” را متقاعد میکند تا در بازی شرکت کند اما به طور غیره منتظره ای آن ها متوجه میشوند که این بازی برای سرگرمی ساخته نشده است و…

ویولت اورگاردن، سرباز سابق بازگشته از جنگ، برای تدریس در آکادمی زنان می آید و زندگی یک دختر جوان را تغییر می دهد.

پس از پس از یک جنگ، دختر جوانی که به عنوان «ابزار» برای جنگ مورد استفاده قرار می گرفت، زندگی کردن را یاد گرفت. با زخم های سوختگی، او به گذشته اش برمی گردد تا احساسات واقعی سرگرد را احساس کند، «دوستت دارم».