داستان زنی که چشمانش به همراه چند کودک بسته شده و حال باید راه خود را پیدا کنند.

خانواده ای زاغی را مجروح میکنند... اتفاقات زیادی در زندگی آنها ایجاد می شود بعد از این حادثه.

ماجرای فیلم در مورد پسر هفده ساله ای به نام جاش می باشد که به تازگی مادرش را از دست داده است و به همراه مادر بزرگش و عمو و پسر عموهایش که همگی خلافکار هستند زندگی می کند که پلیس به شدت خانواده جاش را تحت نظر دارد...

پس از درخواست ناگهانی شوهرش برای طلاق، یک مادر میانسال برای تکمیل مدرک خود به دانشگاه باز می گردد.

انستیتو روانی پس از مواجهه با مشکلات مالی مجبور به تغییر در رویه پذیرش بیماران شد. پت سولیتانو، معلم بازنشسته نیز مرخص شده و پیش والدینش باز میگردد. پس از بازگشت او تلاش می کند تا روابطش با همسر سابقش را بهبود ببخشید که در این حین با تیفانی که مشکل روانی دارد آشنا می شود و اوضاع پیچیده می شود

یک نوجوان درونگرا با همسایه جدید خود دوست می شود و این زوج با هم شروع به کاوش در خانه جن زده ای می کنند که خانواده اش به تازگی خریداری کرده است.

داستان "مایا"، زنبور کوچکی با قلب بزرگ که به ماجراجویی می پردازد.

یک کارگر کارخانه که دارای بیماری روحی است، با سردرگرمی در نقش یک قاتل فرو می رود و توسط گربه ی سخنگوی بدذات و سگ سخنگوی نیک سرشتش، راهنمایی می شود.

هنگامی که به رکس، یک راننده تاکسی قدیمی گفته می شود که تا چند وقت دیگر بیشتر زنده نیست، او راهیِ سفری ماجراجویانه به سمت داروین می شود تا با این وضعیت سخت کنار بیاید.

«سلام فردا» داستان جک،که یک فروشنده دوره گرد است را روایت میکند. جک تیم کوچکی را رهبری می کند که واحدهای مسکونی را برای یک مستعمره قمری به نام «Brightside» می فروشد. آنها قبل از اینکه به شهر کوچک بعدی بروند، خانه به خانه سر میزنند و وعده های بزرگی درباره زندگی در فضا به اهالی آن خانه میدهند...

گروهی از مرگبارترین موجودات استرالیا که از حبس شدن در خانه خزندگان که در آن انسان ها مانند هیولا به آنها نگاه می کنند، خسته شده اند، تصمیم می گیرند تا از باغ وحش خود به بیرون را فراری دهند.

وقتی "گرگ سسترو" بازیگر بلند پرواز با "تامی وایزیو" عجیب در کلاس بازیگری آشنا می شود، دوستی منحصر بفردی را آغاز می کنند و باهم به هالیوود سفر می کنند تا آرزوهایشان را به واقعیت تبدیل کنند.

داستان کارآگاه پلیسی به نام «جی سُوان» که برای بررسی و تحقیق در مورد یک مسئله ای مهم به شهر مرزی «گلدستون» می رود تا از افراد آنجا پرس و جو کند.

بعد از اینکه پدر ایندیا فوت می کند، عموی او چارلی، که حتی از وجود او خبر هم نداشته برای زندگی نزد او و مادر بی ثباتش می آید. ایندیا نسبت به این مرد مرموز و جذاب که انگیزه ای پنهان دارد مشکوک می شود و رفته رفته به شدت شیفته او می شود و....

داستان زندگی پدر "استوارت لانگ"، یک کشیش بوکسور که در طول سفرش از خودویرانگری به رستگاری، الهام‌بخش افراد بی‌شماری بود.