هنگامی که در پی حادثه ای ،خانواده یک پسر ناشنوا به قتل می رسند، او با تلاش بسیار به جنگل می گریزد و توسط یک شمن ( یک متخصص امور معنوی که معمولاً درک عمیقی از بدن انسان، گیاهان دارویی و اقدامات درمانی معنوی دارد) مرموز آموزش می بیند تا تخیل کودکانه خود را سرکوب کند و تبدیل به ماشین کشتاری غیرقابل کنترل شود و درنهایت بتواند انتقام مرگ خانواده خود را بگیرد.

پس از یک دهه دوری از کشور، ستاره ملی نزد عشقی که ترکش کرده بود باز می گردد.

ساختمانی مرموز که درگاه ورود به دنیاهای موازی است. داستان گروه کوچکی از مردم که بین دنیاهای موازی سفر میکنند.

قسمت دوم فیلم روز مرگت مبارک با حضور رایان فان هم اتاقی ناجوری آغاز می شود که در قسمت اول خیلی روی شخصیت او کار نشده بود. حالا به نظر می آید او توسط قاتلی با ماسک بچگانه تعقیب می شود و از همان مشکل تری در قسمت اول رنج می برد. معلوم می شود این حلقه ی زمانی توسط وسیله ای به وجود آمده که رایان و دوستانش در آزمایشگاه دانشکده ساخته اند. وقتی رایان سعی می کند با فعال کردن این وسیله حلقه را متوقف کند، دوباره تری را به روز مرگش برمی گرداند، اما این بار این اتفاق در بُعدی موازی رخ می دهد. در این بُعد، او دیگر با کارتر دوست نیست، اما مادرش هنوز زنده است. تری سر دوراهی بستن این حلقه یا برگشتن به بُعد خودش قرار گرفته، اما به هر حال او باید چند بار دیگر بمیرد، چون قاتل دیگری با ماسک بچگانه به دنبال اوست.

داستان یک پیانیست جاز که دل به یک بازیگر مشتاق لس آنجلسی می بازد.

داستان دختر نوجوانی که سعی دارد تا از جشن تولدش لذت ببرد، اما به سرعت متوجه می شود که این جشن تولد، آخرین جشن تولد عمرش می باشد....

یوتا (جک کیلمر) و اوپال (آلیس انگلرت) افراد بی مصرفی هستند که در خیابان های روستای اوهایو زندگی می کنند تا اینکه به طور اتفاقی با فردی مرموز به نام"وود" (مایکل کنت ویلیامز) دیدار کرده و آنها را برای درمان دارویی به لس آنجلس آورد. یوتا ظاهر می شود ...

داستان دختر نوجوانو کله شقی که به یک مرزعه در داکوتای جنوبی فرار می کند و زندگی آرام عموی الکلی اش را درگیر مشکلات می کند.