کودکی با قحطی و گرسنگی روبرو بوده و در بدترین شرایط بزرگ شده و تبدیل به یک حیوان برای خواسته های اربابش می شود که…

راج و پریا با همسایگان جدیدشان ویکی و سونیا دوست می شوند. یک روز، راج در خانه ویکی از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که سونیا کشته شده است و برای او پاپوش درست کرده اند.

دورگا سینگ (راخی) زن فقیری است که دو پسر جوان به نام های آرجون (شاهرخ خان) و کاران (سلمان خان) دارد. پدراین دو مردی ثروتمند بوده که به دست یکی از اقوامش به نام تاکور دورجان سینگ (آمریش پوری) به قتل رسیده است. ودورگا این موضوع را از فرزندانش مخفی می کرده

بابرائو، راجو و شیام پس از اینکه از ژنده پوش به ثروت رسیده اند، با خوشبختی زندگی می کنند. با این حال، پول لذت ثروت و همراه با آن طمع به دست آوردن پول بیشتر را به ارمغان می آورد. و بنابراین، با یک دان به عنوان یک سرمایه گذار ناآگاه، راجو یک بازی جدید را آغاز می کند.

راهول ثروتمند پس از ازدواج با یک زن فقیر توسط پدرش طرد می شود و برای ساختن زندگی جدیدی به لندن نقل مکان می کند. سال ها بعد، برادر کوچکترش روهان که اکنون بزرگ شده است، مأموریتی را آغاز می کند تا راهول را به خانه بازگرداند و خانواده را دوباره جمع کند.

مردی برای یافتن عشق خود در دبی سفری را آغاز می کند، اما متوجه می شود که او خواستگاران و تحسین کنندگان مختلفی دارد.

یک کمدی از اشتباهات که در آن چهار مرد به یکدیگر کمک می کنند تا پدرشوهرش را فریب دهند و آبشاری از سردرگمی و آشفتگی ایجاد کنند...

سه زوج که به دلیل یک ترفند شیطانی از یکدیگر جدا می شوند، پس از 600 سال تناسخ پیدا می کنند و در حالی که تاریخ دوباره تکرار می شود و شرکای مربوطه آنها این بار قاطی می شوند، یکدیگر را ملاقات می کنند...

راجو، یک باربر است که به سختی معاش می گذراند، او عاشق دختری ثروتمند از روستا می‌شود. راجو سعی می کند با گول زدن پدر این دختر، به هدف خود که ازدواج با دخترش است، برسد

"آنجلی"در دوره دانشجویی عاشق بهترین دوستش "راهول" می شود , اما او "تینا" را دوست دارد. سال ها بعد ...

داستان فرزندان دو خانواده مخالف و رقیب هم که پس از جدایی 15 ساله مجددا یکدیگر را ملاقات می کنند.