پنج دانشجوی پزشکی که در فراسوی محدودیت های زندگی وسواس دارند، دست به آزمایشی جسورانه می زنند: با متوقف کردن قلب خود برای دوره های کوتاه، هر یک تجربه ای نزدیک به مرگ را ایجاد می کنند - به آنها یک گزارش دست اول از زندگی پس از مرگ می دهد.

زمانی که فلش از ابرقدرت های خود برای سفر به گذشته برای تغییر وقایع گذشته استفاده می کند، دنیاهای موازی با هم برخورد می کنند. در همین حال، زمانی که تلاش او برای نجات خانواده اش به طور ناخواسته آینده را تغییر می دهد، او در واقعیتی (دنیایی) گرفتار می شود که در آن ژنرال زاد بازگشته است و تهدیدی برای نابودی دنیا محسوب می شود. بدون هیچ ابرقهرمان دیگری برای روی آوردن به آن، به نظر می‌رسد که فلش یک بتمن بسیار متفاوت را از دوران بازنشستگی بیرون می‌آورد و یک کریپتونی زندانی را نجات می‌دهد - البته نه آن کسی که او به دنبالش است.

پس از زنده ماندن از حمله گودزیلا به سانفرانسیسکو، کیت در پی برملا شدن یک راز تکان دهنده،وارد یک ماجراجویی جهانی می‌شود تا حقیقت را درباره خانواده‌اش و سازمان مرموز معروف به مونارک (یک سازمان علمی مخفی که در نظارت و مشاهده بر تایتان هایی مانند گودزیلا و بسیاری دیگر تخصص دارد) را کشف کند.

لوسی و جین بیشتر طول عمر خود را به عنوان بهترین دوستان یکدیگر گذرانده اند، و فکر می کنند همه چیز را در مورد یکدیگر می دانند. اما وقتی جین به طور ناگهانی اعلام می‌کند که به لندن نقل مکان می‌کند، لوسی یک راز طولانی مدت را که افشا می کند که باعث تاریک شدن رابطه دوستی آنها شده و ...

زنی پس از تصادف به یک جزیره کوچک خالی از سکنه می رود. وقتی او متوجه می شود که یک موجود مرموز در شب در حال شکار است، وضعیت از بد به بدتر تبدیل می شود.

با صدها پرونده حل شده و ماجراجویی های مشترک، اسکوبی و تیمش با بزرگترین، چالش برانگیزترین رمز و راز خود روبرو می شوند - نقشه ای برای رها کردن سگ ارواح سربروس در جهان. در حالی که آنها برای متوقف کردن این ماجراجویی تلاش می کنند، تیم او متوجه می شود که اسکوبی میراث مخفی و سرنوشتی حماسی بزرگتر از آن چیزی است که هرکسی می توانست تصور کند.

داستان عاشقانه یک سگ کوکر اسپانیل در بالای شهر و یک موت در مرکز شهر.

این سریال داستان زن جوانی را روایت می‌کند که شیفته یک ستاره پاپ تخیلی میشود.(که آثار و زیبایی‌شناسی او بسیار شبیه به خواننده آمریکایی بیانسه است)، با طرفدارانی به نام «ازدحام» (با طرفداران بیانسه که به 'کندوی زنبور' معروف هستند)

داستان پدری مجرد به نام فرانک که فروشگاه ضبط صدا و موسیقی دارد. او در تلاش است تا دخترش سم را به دانشگاه بفرستد.

زندگی مالکلم تغییر میکند , گیکی که در یک محله خشن جان سالم به در برده , پس از دعوت نامه شانس به یک مهمانی زیر زمینی که او و دوستانش را به ماجراجویی لس انجلس میبرد .

نویسنده موفق ورونیکا هنلی در حال اتمام یک تور کتاب قبل از بازگشت به خانه نزد همسر و دخترش است. اما یک چرخش تکان دهنده از وقایع است که وجود ورونیکا را به هم می زند و او را در واقعیتی هولناک فرو می برد که او را مجبور می کند با گذشته، حال و آینده خود روبرو شود قبل از اینکه خیلی دیر شود.

"مک" و "کلی" که فکر می کنند دیگر از دست همسایه های بدذاتشان راحت شده اند، در می یابند که همسایه های جدیدی که به آنجا آمده اند به مراتب از قبلی ها نیز بدتر می باشند. بنابراین برای سرکوب کردن آنها باید از همسایه قبلی خود "تدی" کمک بگیرند.