«جایزه درب بزرگ» داستان ساکنان شهر کوچکی به نام دیرفیلد رو روایت میکنند، زمانی که یک روز یک ماشین جادویی و پیش بینی سرنوشت را در فروشگاه مواد غذایی خود کشف می کنند...

زنی که در زندگی خود به عنوان یک زن خانه دار رنج می برد، راهی غیرمتعارف برای رسیدن به قدرت از طریق یک منبع بعید به دست می آورد: دنیای ایروبیک.

وقتی به مردی پیشنهاد یک میلیون دلار می شود تا در یک بازی شرکت کند که در آن شکارچیان سعی می کنند او را بکشند، او فکر می کند که راه گریز عالی را پیدا کرده است،قانون اصلی بازی این است که شکارچیان فقط زمانی می توانند به او حمله کنند که او تنها باشد. اما مشکل اصلی این است که هیچ یک از دوستان یا خانواده اش باور ندارند که بازی که در آن قرار دارد، واقعی است.

زک گالیفیاناکیس و خدمه عجیب و غریبش برای تکمیل یک سری مصاحبه با افراد مشهور به یک سفر جاده ای می روند.

وقتی همسایه ای خوش تیپ در آن طرف خیابان نقل مکان می کند، آنا، زنی دلشکسته که هر روز برایش یکسان است، شروع به دیدن نوری در انتهای تونل می کند. یعنی تا زمانی که شاهد یک قتل وحشتناک باشد. یا او؟

رئیس پلیس سندرز در مورد قتل های عجیب دو زن با همین نام تحقیق می کند و شبکه ای از دروغ های شهر کوچک را باز می کند. او با ریتا، یک همسایه فضول که مشتاق کمک به حل معما است، ملاقات می کند و به سرعت عاشق او می شود.

داستان یک زن سی و هفت ساله که از یک کمای بیست ساله بیدار می شود و به دبیرستانی باز می گردد که زمانی در آن تشویق کننده ای محبوب بود.

زن جوانی قصد دارد ضمن شرکت در مهمانی سالانه ی خانواده ی دوستش ، به دوست خود پیشنهاد ازدواج دهد. اما…

چند دوست نوجوان برای تعطیلات بهاری به پیک نیک می‌روند اما اتفاقی غیرمنتظره باعث می‌شود تا آن ها برای نجات دوست ارزشمندشان تلاش کنند.

دو برادر یک تبلیغات آنلاین بر روی اینترنت قرار می دهند که در آن گفته شده آنها به دنبال قرار ازدواج هستند. اما با ویروسی شدن تبلیغات همه چیز بهم میریزد و…