در فیلم ناپدید شدن در کلیفتون هیل زنی جوان به نام ابی، پس از مرگ مادرش، به زادگاه خود در شهر نیاگارا فالز بازمی‌گردد. دیری نمی‌گذرد که بخشی از خاطرات تلخ دوران کودکی، ذهن ابی را به شدت درگیر می‌کند و او درصدد افشای جنایتی برمی‌آید که...

Kelly-Anne وسواس زیادی در مورد پرونده پرمخاطب یک قاتل زنجیره ای دارد و به مرور واقعیت با خیال پردازی های بیمارگونه اش محو می شود. او مسیری تاریک را طی می کند تا فیلم گم شده قتل یک دختر جوان را که Kelly-Anne شباهت آزاردهنده ای به او دارد، را دریافت کند.

تمام دنیا به تسخیر مردگان متحرک در آمده و آخرین انسان‌های بازمانده در یک شهر حصارکشی شده، زندگی می کنند. اما این شهر دیگر امنیت سابق خود را ندارد، زیرا نیروهای شورشی قصد دارند رهبر این شهر را سرنگون سازند، و از طرف دیگر زامبی‌ها رفته رفته به موجودات باهوش‌تری تبدیل شده اند و نگه داشتن آن‌ها پشت حصارها کار ساده‌ای نیست.

«لارس» جوانی دست و پا چلفتی، مومن و به شدت خجالتی است که در شهر کوچکی زندگی می کند. او سرانجام موفق می شود دختر رویاهایش را به خانه‌ای که در آن به همراه برادر و زن برادرش زندگی می کند، بیاورد. تنها مشکل اینجاست که این دختر واقعی نیست، بلکه عروسک پلاستیکی است که لارس آن را از روی اینترنت خریداری کرده است...