داستان سرباز نیروی ویژه‌ای که خیلی وقت است از کشورش، دین‌اش و حتی امید داشتن نااُمید شده، حالا باید به میدان مبارزه برگردد تا خواهرزاده‌اش که یک خبرنگار است و در موقعیتی خطرناک گیر افتاده را نجات دهد.

فیلم درباره یکی از کارمندان سازمان سیا “ادوارد اسنودن” است که به طور ناگهانی هزاران اسناد محرمانه طبقه بندی شده را به خبرگزاریها لو میدهد …

هنگامی که یک خدمه پاکسازی صحنه جرم، کیفی پر از پول را پیدا می کنند، باید از یک رئیس باند مواد مخدر و زیر دستانش و همچنین مامور FBI فاسدی که در صدد بدست آوردن آن هستند، در رقابت برای پبدست آوردن این کیف پول پیشی بگیرند...

بعد از اینکه دختر و دوست دوور کلر گم میشوند، پلیس وارد ماجرا شده اما او شخصا سعی در پیدا کردن او دارد. اما چقدر این پدر ناامید میتواند در حفاظت از خانواده اش موفق باشد؟

چارلی تصمیم به عمل کردن به وصیت مادر مرحومش می گیرد و بدون هیچ پیش زمینه ای به اروپای شرقی سفر می کند و در این شهر با دختری زیبا به نام گبی آشنا می شود..

در دنیایی که ابرشرورها امری عادی هستند، دو دوست صمیمی دوران کودکی پس از ابداع روشی که به آنها قدرت محافظت از شهرشان را می‌دهد، دوباره به هم می‌رسند.

این سریال داستان مادری محافظه کار و فداکار رو در طول "رکود اقتصادی بزرگ" به تصویر میکشه. زنی که از شوهرش جدا شده، تلاش میکنه رستوران خودش رو باز کنه و در همین حین عاشق مردی دیگه میشه. این مادر تمامی این کارها رو برای به دست آوردن عشق و احترام دختر از خودراضی خود انجام میده...

هنگامی که یک مرد بیوه سعی می کند زندگی خود را در پی خودکشی همسرش جمع کند، دخترش در ابتدا در دوست خیالی خود آرامش پیدا می کند.

مردی که در زندگیش از مشکلات زیادی آسیب دیده است، در یک سفر کاری به دختر جوانی برمیخورد و تصمیم می گیرد از او مراقبت کند...

در آینده ای دور،‌ یک مامور کارآزموده به کره زمین که اکنون تنها ویرانه ای از آن باقی مانده، فرستاده شده است تا منابع باقی مانده آن را شناسایی کند. اما در این حین برای او در مورد ماموریتش سوالاتی پیش می آید و ...

داستان زندگی «میکی وارد» (مارک والبرگ)، بوکسور ایرلندی ساکن بوستون آمریکاست، که به کمک دیکی اوکلاند، برادر ناتنی و مربی خود توانست عنوان «قهرمانی بوکس سبک وزن جهان» را از آن خود کند.

دکتر به یک مرد خسیس می گوید که از زندگی اش تنها ۹۰ دقیقه باقی مانده است و او با عجله در کمترین زمان ممکن با همسر، برادر و دوستانش آشتی می کند.

«همینقدر را می دانم که حقیقت دارد» یک حماسه خانوادگی است که زندگی دومینیک بردسی و روابط او با برادر دوقلوی آشفته، همسر سابق ناامید، دوست دختر ناپایدار و ناپدری وحشتناکش را شرح می دهد، همه در حالی که با غم و اندوه از دست دادن فرزند و مادرش دست و پنجه نرم می کند.

رابرت مک‎کال برای گروهی مصمم خدمت می‎ کند و سعی دارد تا عدالت را برای مظلومان اجرا کند. اما اتفاقی باعث می‎شود که به دنبال انتقام جویی باشد..

داستان مردی تنها که گذشته تاریکی دارد. به طور اتفاقی در رستوران با زنی بدکاره به نام "تری" آشنا می شود و این آشنایی سبب می شود تا او به این دختر کمک کند تا...