دو دوست قدیمی در یک مراسم خاکسپاری دوباره همدیگر را ملاقات میکنند و تصمیم می گیرند از بیوه ای که چندین دهه قبل با آنها درگیر شده انتقام بگیرند.

“هنریتا کول” دختری است که در می‌یابد بطور شگفت آوری توانایی نقل مکان سریع از یک نقطه به نقطه دیگر (تله پورت) را داراست…

پل کارپنتر یک کارآموز در یک شرکت مرموز لندن با کارفرمایان غیر متعارف، از جمله مدیر عاملی است که می‌خواهد دنیای جادویی باستانی را با شیوه‌های شرکتی مدرن مختل کند.

میشل و آلن با هم رابطه دارند. آنها تصمیم می گیرند از والدین خود دعوت کنند تا بالاخره در مورد ازدواج با هم ملاقات کنند. به نظر می رسد، والدین از قبل یکدیگر را به خوبی می شناسند، که منجر به برخی نظرات متفاوت در مورد ازدواج می شود.