داستان سریال «عملیات ویژه: شیر زن» یک داستان واقعی در مورد گروه ضربتی به نام شیرهاست، که برای سازمان CIA کار می کنند،در این بین یک مامور زن و همکارانش سعی می کنند به گروهک های تروریستی مانند داعش در اروپا نفوذ کنند و آنها را از بین ببرند...

یکی از نمایندگان کنگره به همراه همسر دلسوزش درصدد گرفتن انتقام از افرادی ست که به او خیانت کرده اند .

یک مامور اف بی آی و یک کاراگاه پلیس بین الملل رد یک تیم شعبده باز را می گیرند. تیمی که در یکی از اجراهایشان به یک بانک دستبرد می زنند و پول این سرقت را بین تماشاچیان پخش می کنند و ...

«جک رایان» تحلیلگر اطلاعاتی خوش آتیه سازمان سیا با کشف چند تراکنش بانکی مشکوک برای یافتن پاسخ روانه اروپا و خاور میانه می‌شود.

یک گروه شامل تیم تحقیقات به همراه سرپرست گروه ، پس از اینکه متوجه می شوند فرزند یکی از اعضای گروهشان به طرز دلخراشی کشته شده است ، اتفاقات مختلفی را تجربه می کنند که…

«کلاید شلتون» که چند سال قبل همسر و دخترش توسط یک گروه تبهکار به طرز فجیعی کشته شده اند پس از سال ها متوجه می شود که سیستم قضایی قصد دارد قاتل خانواده اش را طی یک توافق امنیتی و معامله با تبهکاران آزاد کند. او تصمیم میگیرد تا خود انتقام همسر و دخترش را بگیرد و علاوه بر قاتلان تمامی افرادی که اجازه ی آزادی آنها را داده اند نیز مورد حمله و انتقام خود قرار می دهد.

در شهر نیویورک، زن و شوهری که شاهد یک قتل هستند به عنوان بخشی از برنامه حفاظت از شاهدان به شهر کوچک وایومینگ منتقل می شوند.

در آینده ای نزدیک، یک خلبان هواپیمای بدون سرنشین که به یک منطقه جنگی فرستاده می شود، خود را با یک افسر فوق سری اندروید در یک ماموریت برای متوقف کردن یک حمله اتمی می بیند.

وقتی بر اثر حمله ی گروه های مرده های متحرک وحشت بر شهرهای امریکا مستولی می شود، «فرانسین»، از مسئولان یک شبکه ی تلویزیونی، به اصرار دوستش «استیون» می پذیرد که بااستفاده از یک هلی کوپتر از مهلکه فرار کنند. دو تک تیراندز پلیس، «راجر» و «پیتر» نیز آنان را هم راهی می کنند.

پس از گسترش یافتن یک ویرویس که به سرعت جمعیت بشر را کم میکند، یک زن جوان تلاش میکند خانواده اش را به یک قرنطینه ببرد و خواهر مبتلایش نجات دهد.

داستان واقعی صعود به قله‌ی اورست در سال ۱۹۹۶ که طی آن کوهنوردان با چالش های خطرناکی روبرو شدند.

این سریال داستان نیروهای آمریکایی را روایت میکند که در عراق در یک محله بغداد دستگیر شدند و سعی در نجات جان خود هستند.

ماجراجویی به نام جیمز دلانی، ، امپراتوری کشتیرانی خود را در اوایل دهه 1800 به راه می اندازد.

یک مامور امنیتی به اسم دیوید دان زمانیکه با قطار در حال بازگشت از محل کار به منزلش است، ناگهان قطار از خط خارج شده و دچار تصادم شدیدی می شود. اما از بین صد و سی و دو نفر مسافر قطار تنها دیوید است که بطور معجزه آسایی بدون اینکه حتی یک زخم کوچک بر روی بدنش بوجود آمده باشد زنده می ماند. مدتی بعد یک کلکسیونر کتابهای کامیک به اسم الیجا پرایس که بخاطر استخوانهای شکننده ای که دارد به آقای شیشه ای معروف شده با او تماس می گیرد و فرضیه باور نکردنی ای را با دیوید مطرح می کند: او معتقد است که دیوید یک ابرقهرمان است که بدنش هیچ صدمه ای نمی بیند.

دهه ی 1970. «وینس پاپاله» (والبرگ)، مردی سی ساله که زندگی حرفه ای و خصوصی اش در سراشیب سقوط قرار گرفته و هرازگاه نیز نوشگاه محلی را می گرداند، ستاره تیم فوتبال امریکایی «عقاب های فیلادلفیا» می شود...