در تابستان ۱۹۵۷، انزو فراری، کارآفرین ایتالیایی، تیم مسابقه‌ای خود را برای مسابقه میل میگلیا آماده می‌کند، یک مسابقه جاده‌ای باز و مبتنی بر استقامت به مسافت هزار مایل. فراری و همسرش لورا در همین حین که برای تنها پسرشان دینو که یک سال قبل درگذشت،در غم و اندوه به سر میبرند. سعی می کنند که بحران‌های خانوادگی و مسائل کاری به وجود آمده را مدیریت کنند...

شب عید کریسمس در نیویورک است . یک ناشر طلاق گرفته و تنها به نام رز کالینز برای بهبود مادرش که در بیمارستان بستری است نیاز به یک معجزه دارد...

در مکزیک اوایل قرن، دو زن کاملاً متفاوت در تلاش برای مبارزه با یک مجری ظالم که شهرشان را وحشت زده می‌کند، به یک دزد بانک تبدیل می‌شوند.

نگاهی به داستان «جورج جانگ»، مردی که در سال ۱۹۷۰ بازار کوکائین را در امریکا به راه انداخت.

دختری در ابتدای جوانی به یک فالگیر و کف بین برخورد می کند و در زندگی در می یابد که سرنوشت او همان است که رقم خورده بود و به سرنوشت اعتقادی عمیق پیدا می کند تا آنجا که در مقابل سرنوشت تسلیم شده و مقاومت نمی کند. این داستان داستان عشق سه نفره، دو زن و یک مرد می باشد که در سالهای ۱۹۳۰ در انگلیس اتفاق افتاده و جنگ جهانی دوم و اسپانیا و مقاومت فرانسه نیز قسمتی از داستان است.

وقتی به نظر می رسد که پایان در پیش است، خلبانان، خدمه پرواز و مسافران هواپیمایی که به سمت مکزیکو سیتی می رود، نگاه می کنند تا رنج لحظه را فراموش کنند و با بزرگترین خطری روبرو شوند که ما در درون خود داریم.

هنگامی که یک ماهیگیر برای جنگ با ارتش یونان در طول جنگ جهانی دوم می رود، نامزد او عاشق فرمانده محلی ایتالیایی می شود.

ماجرای فیلم درباره یک کارگردان ایتالیایی چهل ساله به نام گوییدو کونیتینی می‌باشد که در هنگام شروع ساختن فیلم جدیدش، دچار مشکلاتی در رابطه با زنان تاثیر گذار در زندگی اش می‌شود و در گردابی از احساسات، خاطرات و پیچیدگی‌های عاطفی گرفتار می شود. کونتینی سعی می‌کند بین زندگی حرفه ای و شخصی خود تعادل ایجاد کند…

گروهی از خوکچه‌های هندی که مخصوصاً آموزش دیده‌اند، اعزام می‌شوند تا مانع از تصرف یک میلیاردر شیطانی در جهان شوند.

زمانی که گذشته و حال بر سر یک کارگردان خراب میشود، او به تصمیماتی که در زندگی اتخاذ کرده فکر میکند.

استاد ادبیات، «دیوید کپش» (کینگزلی) با این که پا به سن گذاشته، اما هنوز تن به زندگی مشترک نداده است. تا این که با یکی از شاگردان جوانش، دختری کوبایی – امریکایی به نام «کونسوئلا کاستیلو» (کروس) رابطه برقرار می کند. حالا «دیوید» هم از صمیمی شدن با «کونسوئلا» دوری می کند و هم وسوسه ی حضور مداوم او را نمی تواند کنار بگذارد. این رابطه ای است که «کپش» پیش از این تجربه نکرده است.

زندگی برخی از بازدیدکنندگان و ساکنان رم و عاشقانه‌ها، ماجراجویی‌ها و گرفتاری‌هایی که درگیر آن‌ها می‌شوند.

یک وکیل با سابقه و بسیار زرنگ برای دستیابی به ثروتی هنگفت، درگیر موضوع خرید و فروش مواد مخدر می شود اما...

یک روانپزشک افسرده به عنوان یک بیمار در آسایشگاهی که در آن کار می کرد بهوش می آید، بدون اینکه به خاطر بیاورد که چرا آنجاست.

در سال 1931، سربازی اسپانیایی خود را در مزرعه‌ای تنها می‌یابد تا اینکه چهار دختر کشاورز او را پیدا می‌کنند و او عاشق تمام آن‌ها می‌شود.