در سال ۱۹۸۵، دانشجویی شاغل بنام «برایان جکسون» ( جیمز مک آووی ) خاطرات خود را طی اولین سال حضور خود در دانشگاه بریستول روایت می کند...

دو دوست صمیمی نخاله که حاضر نیستند بزرگ شوند، یک بچه سر راهی را پیدا می کنند و تصمیم می گیرند خانواده ای که همیشه حسرتش را می خورده اند را بوجود آورند...

پس از رویارویی انفجاری خود در گذشته، گودزیلا و کونگ باید برای مقابله با یک تهدید عظیم کشف نشده که در اعماق زمین پنهان شده است، و به راحتی موجودیت این دو هیولای باستانی و انسانها را به چالش می کشد دوباره با یکدیگر متحد شوند و ...

رقصنده سابق، بث، زمانی که با دینک، یک قمارباز ورزشی درگیر می شود، آرزو می کند پیشخدمت کوکتل لاس وگاس شود. جرقه‌ها به پرواز در می‌آیند که او ثابت می‌کند که چیزی شبیه یک اعجوبه قمار است - تا حد زیادی به خشم همسر دینک، تولیپ.

برداشتی طنز از رازهای کلاسیک سر آرتور کانن دویل با حضور شرلوک هلمز و دکتر واتسون.

هنگامی که یک الکلی عود می کند و باعث می شود همسر و شغلش را از دست بدهد، در تلاش برای شروع دوباره، یک حیاط فروشی در چمن جلوی خود برگزار می کند. یک همسایه جدید ممکن است کلید بازگشت او به فرم باشد.

یک دزد حرفه ای و سابقه دار در حالی که برای سرقت جدیدش برنامه می ریزد، سعی دارد با مدیر بانکی که قبلا به آن دستبرد زده ارتباط برقرار کند. از طرفی یک مامور فدرال هم در صدد به دام انداختن او و افرادش است.

داستان زنی که پس درخواست ازواج از او با سوالات زیادی در مورد زندگی ایش از سوی دوست پسرش روبرو میشود.

زندگی یک زن که به دقت ساخته شده است با بازگشت سایه ای ناخواسته از گذشته اش به پایان می رسد و او را مجبور می کند تا با هیولایی که دو دهه از آن فرار کرده بود، روبرو شود.

یک دختر کوچک یتیم با یک غول خیرخواه دوست می شود که او را به کشور غولها می برد، جایی که آنها سعی می کنند غول های انسان خوار را که به دنیای انسان ها حمله می کنند متوقف کنند.

زوجی جوان برای آخرهفته‌ای به نیویورک می‌آیند. جایی که آنها با هوایی بد و ماجراهای خوب و بدی مواجه می‌شوند.

سال ۱۹۲۱ انگلستان، پس از غم و اندوه کشته شدن بساری از مردم در حنگ جهانی اول دو زن برای دیدن روح یک دختر کوچک به مدرسه شبانه روزی میروند و در آنجا …

داستان در مورد پسربچه‎ای است که به خواهر کوچکترش میرای حسادت می‎کند و احساس می‎کند که والدین او تنها به میرای توجه دارند و سعی دارد با خرابکاری و کارهای بچه‌گانه باز هم توجه والدینش را جلب کند. اما در یکی از این روزها او از طریق باغ خانه‌شان در زمان سفر می‌کند و با همراهی میرای نوجوان که از آینده آمده با بستگانش در دوران‎های مختلف ملاقات می‌کند و نسل به نسل زندگی روزانه‎ی بستگانش را نظاره‌گر می‌شود و…

در اواخر قرن نوزدهم در لندن، رابرت انجیر، همسرش جولیا و آلفرد بوردن بعنوان دستیاران یک شعبده باز باهم کار می کنند. جولیا بر اثر یک تصادف در حین اجرا جان میدهد و رابرت، آلفرد را بخاطر مرگ همسرش سرزنش می کند و رابطه دوستانه بین آن‌ها جایش را به دشمنی میدهد. بعد از مدتی هردو شعبده باز هایی مشهور، و رقبایی سرسخت برای یکدیگر می شوند و در اجرای یکدیگر خرابکاری می کنند. وقتی آلفرد یک حقه ناب را روی صحنه اجرا می کند، رابرت غرق در تلاش برای فاش کردن راز رقیبش می شود و این کار او عواقب غم انگیزی را به دنبال دارد.

سه سال بعد از استعفای ریچارد نیکسون(فرانک لنجلا) ، رئیس جمهور امریکا همچنان ساکت بود و در مورد رسوایی واترگیت حرفی به میان نیاورده بود.تا اینکه حاضر شد با یکی از شومن های تلویزیون در یک نشست مطبوعاتی شرکت کند. ولی انتخاب مصاحبه کننده در این نشست توسط نیکسون همه را شگفت زده کرد زیرا او دیوید فارست(شین) را بعنوان مجری برگزید ولی سرانجام این نشست به یک نبرد هوشمندانه در برابر دوربین انجامید …