زمانی که فلش از ابرقدرت های خود برای سفر به گذشته برای تغییر وقایع گذشته استفاده می کند، دنیاهای موازی با هم برخورد می کنند. در همین حال، زمانی که تلاش او برای نجات خانواده اش به طور ناخواسته آینده را تغییر می دهد، او در واقعیتی (دنیایی) گرفتار می شود که در آن ژنرال زاد بازگشته است و تهدیدی برای نابودی دنیا محسوب می شود. بدون هیچ ابرقهرمان دیگری برای روی آوردن به آن، به نظر می‌رسد که فلش یک بتمن بسیار متفاوت را از دوران بازنشستگی بیرون می‌آورد و یک کریپتونی زندانی را نجات می‌دهد - البته نه آن کسی که او به دنبالش است.

یک اپراتور کامپیوتر بسیار با استعداد اما از نظر اجتماعی منزوی شده توسط مدیریت وظیفه دارد قضیه صفر را اثبات کند: این که جهان به هیچ وجه به پایان می رسد و زندگی را بی معنا می کند. اما معنا همان چیزی است که او از قبل میل می کند.

یک خلافکار سابق با شهرت سعی می کند با کار کردن به عنوان یک مرد خوش دست برای یک بازیگر زن منزوی مستقیماً کار کند، اما متاسفانه این آرزوی ارباب جنایات زیرزمینی لندن نیست.

گروهی از بیگانگان عجیب و غریب به یک انسان قدرت انجام مطلقاً هر کاری را به عنوان یک آزمایش می دهند.

پدینگتون که توانسته پس از گذراندن ماجراهای قسمت اول در خانواده‌ی براون جایگاهی برای خود دست و پا کند ، اکنون در تلاش است با انجام دادن شغل‌های مختلف , پولی پس‌انداز کند و هدیه‌ای ویژه برای تولد 100 سالگی عمه‌اش بخرد.

پسر دست و پا چلفتی بابانوئل، آرتور، به همراه سانتا عازم ماموریتی می شود تا در کمتر از دو ساعت هدیه ای را که به اشتباه به یک دختر جوان داده بودند، بدهد.

نوازنده‌ای می‌فهمد که تنها فرد روی زمین است که گروه بیتلز را به یاد می‌آورد...

مرد شنی پس از چندین دهه اسارت از چنگال یک جادوگر فرار می کند، حال او قصد دارد تجهیزات گمشده خود را پس بگیرد.