داستان سریال در شهر خیالی میستیک فالز، ویرجینیا، شهری است که دارای تاریخ ماوراء طبیعی است. داستان زندگی النا گیلبرت (نینا دوبرو)، دختر نوجوانی است که به تازگی هر دو والدین خود را در یک تصادف رانندگی از دست داده است، زیرا عاشق یک خون آشام 162 ساله به نام استفان سالواتوره (پل وسلی) می شود.

ویوین 16 ساله در آکادمی وستالیس گیر افتاده است. این آکادمی یک مدرسه ی شبانه روزی زندان مانند است. او در این مدرسه عمدتا تنها است و با کسی ارتباط بر قرار نمی کند تا زمانی ک دوباره با سوفیا دیدار می کند ...

مدیسون، اینفلوئنسر رسانه‌های اجتماعی، در حالی که در یک سفر انفرادی در تایلند به سر می برد، با سی دبلیو ملاقات می‌کند.

خانواده ای خود را در وحشت دوست خیالی پسر هشت ساله خود می بینند.

داستان دو وبلاگ نویس به نام های تدی و کلر که با کاهش تعداد فالوئرها در ایجاد محتوای ویروسی در جدیدترین "سوپرهاست"، تمرکز می کنند.

در جنگ برای سیاره میمون‌ها، سزار و ارتش میمون‌ها وارد یک جنگ تحمیلی و مرگبار با ارتش انسان‌ها به رهبری کولونلی بی‌رحم می‌شوند. به دنبال تلفات غیر قابل تصور ارتش میمون‌ها، سزار در کشاکشی نزدیک با غریزه تاریک خود، جهت گرفتن انتقام نژاد میمون‌ها آماده می‌شود.