یک معلم علوم، همسرش و یک دختر جوان برای زنده ماندن از طاعونی که باعث خودکشی افراد آلوده می شود، مبارزه می کنند.

هارولد در داخل یک کتاب زندگی می‌کند و می‌تواند هر چیزی را به سادگی و تنها با کشیدن آن زنده کند. اما پس از اینکه هارولد بزرگ شده و خود را از صفحات کتاب بیرون می‌کشد، قدم به دنیای واقعی گذاشته و متوجه می‌شود...

الیوت آرنولد مردی شکست خورده است که در میامی شرکتی تبلیغاتی دارد.او در گذشته خانواده خوبی داشته و به مدت 18 سال در روزنامه میامی داستان فکاهی می نوشته است، اما به دلیل اختلاف با رئیس جدید خود اخراج شده و در همان روز او به خیانت همسرش نیز پی می برد و این در حالی است که پسری نوجوان به نام نایجل حاصل ازدواج آنهاست و ...

یک مرد با خودش قرار می گذارد، به مدت یک سال به هر چیزی «بله» بگوید.

سریال «دختر جدید» روایتگر داستان دختری بنام «جس» میباشد،که بعد از جدا شدن از دوست پسر سابقش، برای بازیافتن روحیه اش به مکانی تازه برای زندگی احتیاج دارد. از این رو به خانه ای می رود که سه مرد مجرد مستاجران آن هستند. گرچه این سه مرد ابتدا با رفتارهای غیر معمول جس روبرو می شوند، اما تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا دوباره خودش را پیدا کند...

به یک پسر نوجوان دبیرستانی فرصتی داده شده تا برای مجله «رولینگ استون» در مورد یک گروه راک، مقاله‌ای بنویسد، آن هم در حالی که قرار است به همراه این گروه راک به یک سفر برای اجرای کنسرت جدیدشان برود.

دانش‌آموز دبیرستانی که در کلاس نهم به نام uncool شناخته می‌شود، خودش را اخراج می‌کند، بنابراین او تصویر خود را به یک بچه باحال در دبیرستان دیگر شهر تغییر می‌دهد.

نگاهی به پشت صحنه مسابقات قهرمانی جهانی موج سواری پنگوئن و جدیدترین شرکت کننده آن، کودی ماوریک، تازه کار.

یک مدیر موسیقی که از خوش شانسی می‌گذرد، یک دختر نوجوان با صدایی خارق‌العاده را در حالی که در یک تور موسیقی در افغانستان است، کشف می‌کند و او را به کابل می‌برد تا در برنامه تلویزیونی مشهور، ستاره افغان، شرکت کند.

یک کمدی با محوریت یک ایده آلیست که وارد زندگی سه خواهرش می شود.

«جس» (هاچرسن) خود را برای مسابقه ی دو مدرسه آماده می کند. اما تنها کسی که می تواند از او جلو بزند دختری تازه واردی به نام «لزلی» (راب) است. آن دو پس از مدتی با هم دوست می شوند و مکانی اسرار آمیز را در جنگل به نام «ترابیتیا» در نظر می گیرند و خود را شاه و ملکه ی آن جا می نامند...

دو نفره موزیکال دانی و جو امرسون در دهه 1970 همه چیز خود را برای تولید یک آلبوم خرج می کنند.

آرتور دنت که در انگلستان زندگی می کند یکروز صبح که از خواب بیدار می شود با اتفاق عجیبی روبرو می شود : بولدوزرها تا چند دقیقه دیگر خانه او را با خاک یکسان خواهند کرد . او سپس متوجه می شود که دوست قدیمی اش فورد ، یک موجود فضائی بیگانه است که برای تفریح به کره زمین آمده است و در ادامه نیز در می یابد که به زودی کره زمین بمنظور احداث یک بزرگراه بین کهکشانی توسط موجودات فضای بدذاتی به اسم ووگونها نابود خواهد شد . آتور تصمیم می گیرد بهمراه فورد عازم یک سفر کهکشانی شود و در این سفر رئیس جمهور کهکشان و تریلیان که آخرین زن زمینی است و نیز یک آدم آهنی افسرده با آنها همراه می شوند و ...

«تام» که اعتقاد داشت تا آخر عمر خود، خوشبخت نخواهد شد، با دختری به‌نام «سامر» آشنا می‌شود. این دو کارمند شرکتی هستند که برای مناسبت‌های مختلف، کارت طراحی می‌کند و همین آشنایی ساده در محل کار، هر دوی آنها را متحول می‌کند.

هنگامی که عروس شاهزاده فابیوس ربوده می شود، او برای نجاتش به جستجو می رود ... همراه با برادر تنبلش تادئوس.