در آینده ای که تکنولوژی، موشکافانه جامعه را دگرگون کرده است، یک زن ارتباطی مخفی به دنیایی دیگر، که آینده تاریک خودش هم قسمتی از آن است، پی می‌برد.

داستان این مینی سریال حول یک مهمانی بسیار مجلل جریان دارد که درون آن یک قتل رخ می‌دهد و تمامی اعضا حاضر در مهمانی به عنوان قاتل در نظر گرفته می‌شوند.

پس از قتل پسرش، یک روزنامه نگار با دوست دختر باردار خود اتحاد بعید تشکیل می دهد تا مسئولین را ردیابی کند. آنها با هم با دنیایی از مواد مخدر و فساد در زیر بطن یک شهر کوچک روبرو می شوند.

در بوستون در سال 1978، ملاقاتی در یک انبار متروک بین دو باند به یک تیراندازی و یک بازی بقا تبدیل می شود.

داستان مکانیکی که به همراه دخترش چیزی را کشف می کنند که باعث می شود دیسپتیکون ها و همینطور ماموران دولتی به سمت آن دو کشیده شوند.

فلورا، مادر مجردی که با پسرش مکس در تلاش برای یافتن سرگرمی برای او ، دائم درحال کشمکش هستند،به طور اتفاقی یک گیتار را از زباله دانی بیرون می آورد و متوجه می شود که زباله های یک شخص، شاید راه نجاتی برای یک خانواده دیگر باشد...

بچه‌ای که توسط گرگ‌ها بزرگ شده است باید در مقابل ببری به نامی شر خان مبارزه کند.

در سالگرد پایان جنگ جهانی دوم، برای اینکه صلح در مناطق بیشتری از اروپا گسترش پیدا کند، شاهزاده الیزابت و مارگارت اجازه دارند تا همراه با بقیه عموم این مناسبت را جشن بگیرند. این جشن برای آنها پر از هیجان و خطر است اما برای اولین بار قرار است طعم واقعی عشق را بچشند.

زوجی به سوئد سفر می‌کنند تا از جشن اواسط تابستان در منطقه‌ای دور افتاده دیدن کنند. اما رفتار صمیمانه‌ی اعضای فرقه‌ی کافر ساکن در آن سرزمین به سرعت به رقابتی عجیب و خشونت‌آمیز تبدیل می‌شود.

داستان زنی که مدت زیادی در یک بیمارستان روانی زندگی کرده و خاطراتش را در یک دفترچه یادداشت به رشته تحریر درآورده است.

داستان ژنرال مکبث که همسر جاه طلبش او را ترغیب می کند به پادشاه دانکن خیانت کند، و تاج و تخت را تصاحب کند.

یک پزشک ارتشی که از اختلال استرسی پس از آسیب روانی رنج می برد، به مواد مخدر روی آورده و اعتیادش سبب می شود که بدهی زیادی بر روی دوشش قرار گیرد. او برای پرداخت بدهی هایش به طور مرتب از بانک دزدی می کند.

فردی به نام دیوید به تازگی متوجه شده که بر اثر اشتباه یک کلینیک در 20 سال پیش ، وی اکنون پدرِ 533 فرزند هست...

داستان پسری که در دهه هشتاد در دوبلین زندگی می کند. او برای فرار از زندگی پر تنش خانوادگی و تحت تأثیر قرار دادن دختر مرموزی که دوستش دارد، یک گروه موسیقی تشکیل می دهد.