هنگامی که برای کاپیتان پلیس فقید آنها در رابطه با اینکه با کارتل های مواد مخدر همکاری داشته،پاپوش دوخته می شود،مایک لوری و مارکوس برنت مأموریت خطرناکی را برای از بین بردن این پاپوش شروع می کنند...

گروهی از موتورسواران حومه شهر که به دنبال ماجراجویی هستند، به جاده می‌روند، اما زمانی که با یک باند نیومکزیکو به نام دل‌فوگوس مواجه می‌شوند، بیشتر از آن چیزی که میخواستن، به دست می‌آورند.

«مارکوس بارنت» اکنون یک بازرس پلیس است و «مایک لوری» در بحران میانسالی به سر می‌برد. وقتی یک مزدور آلبانیایی که برادرش به دست آن ها کشته شده است، به آنان وعده‌ی پاداشی بزرگ می‌دهد، این دو بار دیگر با هم همراه می شوند.

نیک بیم” (تیم رابینز) در یک شرکت تبلیغاتی کار میکند و از زندگی اش بسیار راضی است، تا اینکه یک روز از سر کار بر میگردد و متوجه میشود که همسرش با رئیسش رابطه دارد. وقتی که در اوج عصبانیت با اتومبیلش مشغول رانندگی است، یک دزد (مارتین لارنس) به او دستبرد میزند…

داستان یک مرد معتاد و غیرقابل کنترل است که تنها بر اساس قوانین خودش زندگی می‌کند…

دو کارآگاه پلیس وظیفه دارند از یک شاهد قتل محافظت کنند، در حالی که روی محموله هروئین دزدیده شده نیز تحقیق می کنند.

دو کارآگاه دایره مواد مخدر مشغول تحقیق بر روی یک مورد قرص‌های اکستازی هستند...

مارتین لارنس نقش جمال، کارمند پارک تفریحی دنیای قرون وسطی را بازی می کند. پس از تحمل ضربه ای به سر، او از خواب بیدار می شود و خود را در قرن چهاردهم انگلستان می یابد.

یک مراسم تشییع جنازه به تباهی از اسرار فاش شده خانوادگی و اجساد بی جا تبدیل می شود.

دو مامور امنیتی نامتناسب با هم جمع می شوند تا یک عملیات قاچاق را خنثی کنند.

«مایز لوگان» (لارنس)، دزد جواهر، پیش از دستگیری الماسی گران قیمت را در یک ساختمان نیمه کاره پنهان می کند. اما دو سال بعد که «لوگان» از زندان آزاد می شود، می بیند آن ساختمان به قرارگاه پلیس تبدیل شده است...

بوگ که یک خرس گریزلی 900 پوندی اهلی است و هیچ مهارتی برای بقا درحیات وحش ندارد،به طور کاملا تصادفی آهویی تک شاخ به اسم الیوت را از دست یک شکارچی نجات می دهد، در همین حین بوگ متوجه می شود که در جنگل گم شده و چند روز دیگر فصل شکار شروع می شود، بوگ و الیوت با کمک دیگر حیوانات جنگل سعی میکنند جلوی شکارچیانی که به آن منطقه آمده اند را بگیرند...

داستان فیلم در مورد دو خلافکار (لارنس و مورفی) است که وقتی به حبس ابد محکوم می شوند، تازه به ارزش زندگی پی می برند...

هنگامی که یک قاتل تقلید کننده حمله می کند، کارآگاهان جیک دویل و مری کلی از یک قاتل زنجیره ای زندانی به نام هنرمند کمک می گیرند. همانطور که مری عمیقاً در روان درخشان اما پیچ خورده هنرمند می کاود، او و جیک در یک بازی شیطانی موش و گربه فریفته می شوند و با زمان مسابقه می دهند تا یک قدم جلوتر از هر دو جنایتکار باقی بمانند.

مالکوم ترنر یک افسر اف بی آی است که درگیر پرونده ای شده است که سرنخ آن در یک کالج دخترانه است.او به همراه پسر خوانده اش در نقش یک مادربزرگ پیر و نوه ی دختری اش!وارد کالج می شوند تا بتوانند پرونده خود را به سرانجام برسانند.اما این حضور باعث ماجراهای تازه ای میشود و از طرفی سرنخ های خطرناکی نیز به دست می آورند...