یک مخترع جوان ۹ ساله بنام فرانسوفیل در شهر نیویورک به دنبال قفلی است که به کلیدی مرموزی که توسط پدرش جا گذاشته شده است بخورد. پدر او در حادثه ۱۱ سپتامبر جان سپرده است...

سه دهه پس از شکست امپراتوری کهکشانی، تهدید جدیدی به وجود می آید. اکنون او تلاش می کند تا بر کهکشان حکومت کند و تنها گروهی از قهرمانان می توانند جلوی آنها را بگیرند.

کارین پس از ترخیص از بیمارستان روانی به جزیره خانوادگی خود بازگشته . در جزیره او به همراه برادر و پدرش زندگی می کند . فیلم داستان ارتباط میان اعضای خانواده را به تصویر می کشد ..

جسم دختر بچه‌ ی دوازده ساله ای توسط نیرویی شیطانی تسخیر می شود. مادر او برای نجات دخترش از دو کشیش کمک می گیرد و ...

«هانا» که با «الیوت» ازدواج کرده، قبلا همسر «میکی»، بوده «لی» و «هالی» خواهران «آنا» هستند. «الیوت» مدتی با «لی» رابطه برقرار می کند و «هالی» به زندگی «هانا» که ظاهرا بی عیب و نقص است حسادت می ورزد.

قاتلی سریالی در شوروی تعدادی نوجوان را به قتل می رساند. پلیس در پی کشف راز این پرونده دست به کار شده؛ دولت مردان کمونیستی موانعی در پیگیری آن ایجاد می نمایند. در نهایت قاتل که کمونیستی خوش نام است؛ دستگیر شده اما با مداخله این عوامل آزاد می گردد....

زن و شوهری جوان دو فرزند خود را در حادثه‌ای از دست می‌دهند. زن دیگر تحمل ندارد، اما شوهرش به او کمک می‌کند و شوق زندگی را به وی بازمی‌گرداند. مدتی بعد مرد در حادثه‌ای کشته می‌شود و به بهشت می‌رود. زن که این بار یار و یاوری ندارد، خودکشی می‌کند و مرد سفری از بهشت به دوزخ را برای یافتن همسرش آغاز می‌کند...

در سال ۲۰۵۴ در واشینگتون دی سی، جان اندرتون کارآگاه پلیس بخش جنایی کار خود را براساس سه عامل فراشناختی و پیش آگاهی انجام می دهد. وقتی اندرتون متوجه می شود که به عنوان قاتل آینده کسی معرفی شده که اصلا او را نمی شناسد. مجبور می شود از دست همکاران خود فرار کند و در عین حال هویت قربانی آینده خود را مشخص کند.

«جوترنر» (ردفورد) که برای یک بخش مخفی سیا در نیویورک کار می کند، برای افشای احتمالی اطلاعات، ادبیات تریلر و جاسوسی را بررسی می کند. روزی «ترنر» در بازگشت به محل کارش می بیند که همه ی هم کارانش به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده اند...

مردی در حال انجام یک بازی شطرنج با مظهر مرگ که برای ستاندن جان او آمده‌است، به دنبال جوابی برای سوالاتش در مورد زندگی، مرگ، و وجود خدا می گردد.

پروفسوری به نام «ایزاک بورگ» پس از یک عمر فعالیت پزشکی، مفتخر به دریافت دیپلم افتخاری از طرف کلیسای جامع «لوند» می‌شود. او در مسیر رسیدن به مراسم مورد نظر، یک سفر ذهنی، به گذشته‌ی خود نیز شروع می‌کند.