Bryan Bertino

در مزرعه ای منزوی در یک شهر روستایی غیرقابل توصیف، مردی کم کم در حال مرگ است. خانواده او گرد هم می آیند تا عزاداری کنند و به زودی تاریکی فرا می رسد که با کابوس های بیدار و احساس فزاینده ای مبنی بر اینکه چیزی شیطانی بر خانواده تسخیر شده است مشخص می شود.

زوج جوانی که بتازگی ازدواج کرده و در یک خانه ی دور افتاده ساکن هستند، در نیمه شب مورد حمله سه غریبه که صورت هایشان را با ماسک پوشانده اند قرار می گیرند...

یک مادر مطلقه و دختر سرسختش باید آخر شب یک سفر اضطراری جاده ای برای دیدن پدر دختر انجام دهند. در حالی که در یک شب طوفانی از طریق جاده‌های روستایی متروک رانندگی می‌کنند، ناگهان با یک برخورد حیرت‌انگیز مواجه می‌شوند که باعث می‌شود ماشین آنها آسیب جدی ببیند، ولی خودشان مشکلی پیدا نکنند. و در حالی که تلاش بیهوده ای برای دریافت کمک می کنند، متوجه می شوند که تنها نیستند - شیطان وحشتناکی در حوالی محل تصادفشان در کمین است...