Karan Johar

«دِو» (شاهرخ خان) یک فوتبالیست سابق بوده که در آمریکا زندگی می کند و یک بازیکن فوتبال است. او با «ریا» (پریتی زینتا) ازدواج کرده که بعنوان مدل با یک مجله کار می کند. دِو از ناحیه پا مسدوم میشود و در حالی که مجبور است تمام مدت را در خانه بماند، به ریا وابسته می شود. طولی نمی کشد که او به همسرش مشکوک می شود و فکر می کند او با مردی بنام «ریشی» (آبیشک باچان) ارتباط دارد.

: داستان فیلم درباره ی الیزه و ایان میباشد که دوستی جالبی بین این دو رقم میخورد ولی ایان عاشق الیزه میشود در حالی که الیزه فقط به چشم یک دوست بسیار نزدیک به ایان نگاه میکرد و حالا چند سال از جدایی این دو میگذرد و زندگی هر کدامشان طبق شرایطشان تغییر کرده است و.

استاد دانشگاهی بیمار شده و در بستر مرگ قرار گرفته است. دانشجویان آخرین سال کلاس او اکنون در کنار او هستند، و خاطرات را بازگو می کنند...

راهول ثروتمند پس از ازدواج با یک زن فقیر توسط پدرش طرد می شود و برای ساختن زندگی جدیدی به لندن نقل مکان می کند. سال ها بعد، برادر کوچکترش روهان که اکنون بزرگ شده است، مأموریتی را آغاز می کند تا راهول را به خانه بازگرداند و خانواده را دوباره جمع کند.

«رضوان خان» (شاهرخ خان)‌ مسلمانی از بمبئی است، که از سندروم آسپرگر رنج می برد، که باعث ضعف او در روابط اجتماعی شده است. رضوان در آمریکا با یک بیوه زن هندی بنام «ماندیرا» (کاجول) ازدواج می کند. بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر، ماجراهای غم انگیزی برای او و خانواده‌اش اتفاق می افتد، و او بخاطر اختلالات رفتاری که دارد و همینطور داشتن فامیل «خان» (مسلمان بودن)، مورد شک پلیس قرار گرفته و اشتباهآ بعنوان تروریست دستگیر می شود. از این رو رضوان سفری را آغاز می کند تا «اوباما»، رئیس جمهور آمریکا را ببیند و به او بگوید: اسم من خان است و من تروریست نیستم.

"آنجلی"در دوره دانشجویی عاشق بهترین دوستش "راهول" می شود , اما او "تینا" را دوست دارد. سال ها بعد ...