Nimród Antal

یک نگهبان تازه کار برای یک شرکت کامیون زرهی توسط همکاران کهنه کارش مجبور به سرقت یک کامیون حاوی 42 میلیون دلار می شود. اما یک چین و چروک در نقشه‌ی ظاهراً اشتباه آنها، گروه را از هم جدا می‌کند و منجر به یک راه حل بالقوه مرگبار می‌شود.

مردی در حالی که با دو فرزندش در حال رانندگی بود، یک تماس تلفنی از یک مهاجم ناشناس دریافت می کند که ادعا می کند بمبی در ماشین وجود دارد. او که نمی تواند از وسیله نقلیه خارج شود، اکنون باید یک سری دستورالعمل های پیچیده را دنبال کرده و به آنها عمل کند، در حالی که سعی می کند بفهمد چگونه زنده بماند.

دیوید و همسرش امی در حین رانندگی در جاده ای خلوت مشغول جر و بحث هستند؛ ناگهان با حیوانی وسط جاده روبرو می شوند و در نتیجه اتومبیل آنها خراب می شود و آنها به مسافرخانه ای در همان نزدیکی می روند ولی آنجا در واقع مسافر خانه نیست...

گروهی از جنگجویان زبده، در حال سقوط آزاد به هوش می آیند و موفق می شوند با استفاده از چتر نجات در یک جنگل فرود آیند. طولی نمی کشد که آن ها در می یابند روی یک سیاره دیگرند و اکنون موجوداتی بیگانه به دنبال شکار آنها هستند. اکنون تنها راه آن‌ها برای زنده ماندن در این بازی مرگبار، همکاری است.

جوانی بنام تریپ در حین اجرای یک کنسرت بزرگ موسیقی به ماموریتی فرستاده می شود که ناگهان در خیابان با انبوهی از اتفاقات غیرقابل پیشبینی روبرو می شود…

در بین سال‌های 1993 تا 1999، فردی از 29 مرکز مالی در بوداپست سرقت کرده است. بانک‌ها، دفاتر پستی و حتی آژانس‌های مسافرتی قربانی اعمال مجرمانه و دیوانه‌وار او بوده‌اند. پلیس هیچ سرنخ و امیدی برای پیدا کردن او در طول این شش سال نداشته است. تنها نشانی که از او در صحنه‌های جرم باقی می‌ماند، بویی خاص و متمایز است که همین امر باعث شده تا در رسانه‌ها به او لقب "راهزن مست" داده شود.