هیجان انگیز

یک خبرنگار جنگی نا امید که قادر به یافتن جنگی که باید از آن گزارش تهیه کند،نیست. تصمیم می گیرد که از راهی خطرناک وارد بشود...

«دائه سو» فردی شرور و غیرقابل کنترل است. او که سابقه‌ی طولانی در آزار و اذیت افراد مختلف دارد، به طور ناگهانی و توسط فردی ناشناس، در یک اتاق زندانی می‌شود و به مدت 15 سال در آنجا می‌ماند. او همواره سعی در فرار دارد و در نهایت، به طور مرموزی آزاد می‌شود. اکنون «دائه سو» برای پی بردن به حقایق و گرفتن انتقام، به دنبال مسبب اصلی این اتفاقات می‌باشد.

وقتی گروهی از نوجوانان قفسه ای را در یک برج آتش فروریخته در جنگل پیدا می کنند، ناخواسته جسد پوسیده شخصی به نام "جانی" را زنده می کنند، روحی انتقام جو که توسط یک جنایت وحشتناک 60 ساله برانگیخته شده است. جانی به زودی برای بازیابی قفسه دزدیده شده دست به حمله ای خونین می زند و هرکسی را که سر راهش قرار می گیرد به طرز وحشیانه ای سلاخی می کند...

عده‌ای از کارآموزان گارد ملی، در آخرین روز تمرین‌شان در بیابان، در نبردی علیه انسان‌هایی هیولا مانند قرار می گیرند.

یک بانکدار سابق، همسر بازیگرش و دختر پرشورشان تعطیلات خود را در یک خانه مدرن منزوی در حومه ولز رزرو می کنند، جایی که هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.

جیمز باند وظیفه دارد یک دانشمند که به گروگان گرفته شده است را نجات دهد. او به دنبال گیر انداختن یکی از افراد شرور مرموز است که به تکنولوژی های جدید و خطرناکی مجهز می باشد.

پس از اینکه اختلاف بر سر یک بلیت بخت آزمایی برنده به یک گروگان گیری مرگبار تبدیل می شود، شاهدان باید دقیقا تصمیم بگیرند که برای کاهش 156 میلیون دلاری تا کجا پیش می روند.

نامه‌ای عجیب از گذشته، جیمز باند را به مأموریتی خطرناک در مکزیکو سیتی و سپس رم می‌فرستد، جایی که او با لوسیا سیارا، یک جنایتکار مشهور آشنا می‌شود. باند در طی ملاقاتی محرمانه از هویت واقعی سازمانی شیطانی به نام "اسپکتر" پرده برمی‌دارد. در همین حین در لندن "مکس دنبای" رهبر جدید سازمان امنیت ملی، باند را مورد بازخواست قرار می‌دهد .

هیونگ همانند هر کارمند معمولی دیگه یه دست کت و شلواز مشکی بر تن میکند ولی مساله ی اصلی و مهم اینه که او یه کارمند معمولی نیست بلکه یک قاتل حرفه ای و خوب است او در کارش کاملا حرفه ای و ریلکس است و در کارش یکی از بهترین هاست یک روز زنی یه نام سو یئون را ملاقات میکند و تصمیم عجیبی میگیرد مبنی بر اینکه از کارش کنار بکشد

اولین داستان جیمز باند ماموریتی بود به مقصد ماداگاسکار که در این ماموریت او در پی یک تروریست به نام مولاکاست. همه چیز بر طبق برنامه پیش نمیرود و باند برای اینکه بتواند به مخفی گاه تروریستها نفوذ کند تصمیم میگیرد که موضوع را بدون دخالت M16 بررسی کند...

هنگامی که گروهی از دوستان هم مدرسه ای متوجه می شوند که چگونه با استفاده از یک دست مومیایی شده ارواح افرادی که میشناسند را احضار کنند،این موضوع باعث هیجان بیش از حد آنها شده تا جایی که یکی از آنها زیاده روی می کند و نیروهای ماوراء طبیعی وحشتناک را آزاد می کند.

اونوف" نویسنده ای که مدت زیادی است کتاب جدید چاپ نکرده و از حرفه اش دورافتاده است.وقتی در یک شب طوفانی توسط پلیس در حالی که هیچ مدرک شناسایی نداشته و دیونه وار در حال فرار بوده دستگیر می شود,کارآگاه به او مشکوک می شود ...

سال 1960. پس از چندین بار اقدام به فرار، «فرانک ماریس» (ایست وود) را از زندان آتلانتا به آلکاتراز منتقل می کنند و «رئیس زندان» (مک گوهان)، که به زندانش می نازد، به او می گوید که هرگز کسی از آن جا فرار نکرده و فرار هم نخواهد کرد. اما در این جا نیز «فرانک» تصمیم می گیرد که فرار کند...

اسپانیا، سال 1950. ترس از مکان های شلوغ باعث شده "مونتسی" در یک آپارتمان شیطانی واقع در مادرید خود را حبس کند.

داستان یک افسر پلیس را دنبال می کند که باید یک شاهد عینی را پس از تیراندازی کارتل که منجر به کشته شدن چندین مامور DEA می شود، اسکورت کند، اما پس از آن او باید تصمیم حیاتی بگیرد زمانی که متوجه می شوند حمله توسط نیروهای آمریکایی انجام شده است او باید به چه کسی اعتماد کند؟

الکس، که یک مربی حرفه‌ای و محبوب است، وقتی دو نفر از شاگردانش ناپدید می‌شوند، به دنبال حقیقت می‌گردد. تحقیقات او به زودی او را به دنیایی تاریک و خطرناک از قاچاقچیان بین‌المللی کودک می‌کشاند. الکس مجبور می‌شود با کسانی که پشت این جنایات وحشتناک هستند، مبارزه کند تا شاگردان خود را نجات دهد و عدالت را برقرار سازد.

داستان فیلم در مورد یک سرباز قدیمی ارتش آمریکا به نام آلیشیا وست است که اکنون به عنوان یک افسر تازه کار فعالیت خود را در اداره پلیس نیواورلئان آغاز کرده است. آلیشیا به صورت اتفاقی با دوربین خود، فیلم کشته شدن یک قاچاقچی مواد مخدر به دست پلیس‌ های فاسد را ضبط کرده و درگیر داستان خطرناکی میشود که زندگی او را کاملا تغییر داده و…

مردی به نام پیتر (لیام نیسن) که متوجه میشود همسرش لیسا (لارا لینی) از مردی به نام رالف (آنتونیو باندراس) ایمیل و پیغامهای تلفنی دریافت میکند . مردی که هرگز از وجودش اطلاع نداشته . پیتر برای یافتن رالف و حقیقت رابطه میان او و همسرش به میلان میرود...