کمدی

داستان دو افسر پلیس کاملا متضاد به نام های دیاکیته و مونگ که باهم همکاری می کنند تا یک پرونده جنایی غیرمنتظره بزرگ را کشف کنند.

داستان دربارۀ پسری به نام پیتر است که از اینکه باید اتاقش را با پدربزرگش ( رابرت دنیرو ) شریک شود ناراضی ست, و تصمیم میگیرد که از هر طریقی شده جلوی این اتفاق را بگیرد.

لئو و آنجلا روسو زندگی ساده ای در کوئینز دارند و در آرامش زندگی میکنند، وقتی پسرشان «استیکز»گرفت بورسیه ورزشی که به واسطه بازی در تیم بسکتبال دبیرستان را می توان گرفت، در خطر میبیند. لئو همه چیز را به خطر می‌اندازد تا به او کمک کند که این بورسیه را دریافت کند، ولی عواقبت کارهای لئو ممکن است باعث از هم پاشیدن خانواده آنها شود...

قسمت دوم فیلم روز مرگت مبارک با حضور رایان فان هم اتاقی ناجوری آغاز می شود که در قسمت اول خیلی روی شخصیت او کار نشده بود. حالا به نظر می آید او توسط قاتلی با ماسک بچگانه تعقیب می شود و از همان مشکل تری در قسمت اول رنج می برد. معلوم می شود این حلقه ی زمانی توسط وسیله ای به وجود آمده که رایان و دوستانش در آزمایشگاه دانشکده ساخته اند. وقتی رایان سعی می کند با فعال کردن این وسیله حلقه را متوقف کند، دوباره تری را به روز مرگش برمی گرداند، اما این بار این اتفاق در بُعدی موازی رخ می دهد. در این بُعد، او دیگر با کارتر دوست نیست، اما مادرش هنوز زنده است. تری سر دوراهی بستن این حلقه یا برگشتن به بُعد خودش قرار گرفته، اما به هر حال او باید چند بار دیگر بمیرد، چون قاتل دیگری با ماسک بچگانه به دنبال اوست.

در حومه شهر زوجی به طور ناخواسته درگیر یک ماجرای جاسوسی بین المللی میشوند، هنگامیکه آن ها درمیابند که همسایگان به ظاهر خوب آن ها در واقع جاسوسان دولتی هستند …

زوهان دوئیر مامور کارکشته موساد در زمینه مبارزه با تروریسم از کار خود خسته شده و آرزو دارد تا به شغل محبوب ‏خود آرایشگری بپردازد. وقتی بعد از تعطیلاتی نیمه تمام به ماموریتی تازه برای از میان بردن مشهورترین و خطرناک ‏ترین تروریست فلسطینی معروف به شبح فراخوادنه می شود، موقعیت را مناسب یافته و ترتیب مرگ ساختگی خود را ‏می دهد. سپس مخیفانه و قاچاقی به نیویورک می رود تا نزد آرایشگر محبوبش پل میچل شاگردی کند...

هارولد و کومار یک روز صبح مثل همیشه صبحانه‌ ی خود را به اتفاق خوردند و یک روز معمولی دیگر را شروع کردند. هارولد تصمیم خود را برای ازدواج با معشوقه اش گرفته و برای انجام این کار باید به آمستردام سفر کند البته به همراه دوستش کومار. ولی در هواپیما کومار را با یک تروریست اشتباه می گیرند و در نتیجه هارولد و او را دستگیر می کنند و به زندان می برند.

بیگانه ای فضایی در سال ۱۹۶۹ موفق می شود تا «مامور کی» را به قتل برساند و کره زمین را در وضعیت خطرناکی قرار دهد. «مامور جی» که حالا یک کهنه کار در سازمان به حساب می آید، مامور می شود تا در زمان سفر کند و به سال ۱۹۶۹ بازگردد تا مانع از کشته شدن او در موعد مقرر گردد و به این ترتیب نسل بشر را نجات دهد...

همکار سین اندرسون بهمراه شوهر مادرش راهی ماموریتی برای پیدا کردن پدر بزرگش میشود، کسی که تصور میشود در جزیره ای افسانه ای گم شده...

یک جامعه‌ی شاد و صلح‌آمیز با خانه‌هایی مقرون به صرفه و چمن‌های آراسته، جایی مناسب برای کنار هم بودن یک خانواده و در سال ۱۹۵۹ خانواده‌ی لاج نیز در حال انجام همین کار می‌باشند. اما سطح آرام و بی‌تنش آنجا یک واقعیت آشفته‌کننده را می‌پوشاند چنانچه شوهر و پدر، گاردنر لاج باید در زیر پوسته‌ی تاریک شهر از خیانت، فریب و خشونت عبور کند.

جایی در نزدیکی مرز مکزیک، دو دوست قدیمی با نقشه هایی قدیمی به دنبال یافتن یک کشتی هستند که طبق افسانه ها، هزاران سال پیش با خشک شدن دریا زیر خرواری از شن دفن شده است.

الکس یک دانش آموز دبیرستانی با آینده‌ای روشن است. همه چیز برای او بخوبی پیش می‌رود تا اینکه میان دو راهی یک انتخاب قرار می‌گیرد و…...

داستان یک زن سی و هفت ساله که از یک کمای بیست ساله بیدار می شود و به دبیرستانی باز می گردد که زمانی در آن تشویق کننده ای محبوب بود.

ماجرای دو خبرنگار که بعد از منتشر کردن خبری مجبور می‌شوند تظاهر کنند که به آمریکای جنوبی رفته اند و از آنجا در خط مقدم خبر تهیه می کنند. ولی آنها در نیویورک می‌مانند و در طبقه بالای یک رستوران اسپانیایی پنهان می‌شوند.

در دنیایی که کُشتی گرفتن هیولاها، یک ورزش بسیار پرطرفدار و محبوب به شمار می‌رود، هیولاها به عنوان ورزشکاران و سوپر ستاره‌ها شناخته می‌شوند. داستانی که روایتگر ماجراهای وینی نوجوان است. وی قصد دارد که همانند پدرش تبدیل به یک قهرمان شود و ...

کیت زنی موفق در کار و تجارت است که به راحتی خرج خود ، همسر و 2 فرزندش را تامین می کند. همسر کیت یک معمار بیکار به نام ریچارد است که در حال حاضر در خانه وقتش را با بچه ها سپری می کند. همه چیز برای این خانواده رویایی پیش می رود تا اینکه کیت با یک شریک تجاری جدید به نام جک آشنا می شود. جک نه تنها یک شریک خوب بلکه یک مرد جذاب است...

«جیمی تانگ» (چان)، راننده ی تاکسی خوش قلب و قدری دست و پا چلفتی نیویورکی را «استینا» (مازار)، به عنوان راننده ی شخصی شریکش، «کلارک دولین» میلیونر (آیزاکس) استخدام می کند اما خیلی زود «تانگ» متوجه می شوند که رئیس جدیدش مأموری مخفی است که برای یک آژانس امنیتی مهم کار می کند. راز موفقیت او نیز به عنوان جاسوس، لباس رسمی خاصی است که می پوشد...

«جون هاونز» (کامرون دیاز) در یک سفر هوایی با مرد مرموزی بنام «روی میلر» (تام کروز) آشنا می شود، غافل از اینکه او یک ابر جاسوس است که با قصد قبلی سر راهش سبز شده. با ماجراهایی که به دنبال این آشنایی روی می دهد، زندگی آن دو به هم گره می خورد و ...