کمدی

سه فرد که از نظر احساسی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند در یک مثلث عشقی گرفتار می شوند و...

«لارس» جوانی دست و پا چلفتی، مومن و به شدت خجالتی است که در شهر کوچکی زندگی می کند. او سرانجام موفق می شود دختر رویاهایش را به خانه‌ای که در آن به همراه برادر و زن برادرش زندگی می کند، بیاورد. تنها مشکل اینجاست که این دختر واقعی نیست، بلکه عروسک پلاستیکی است که لارس آن را از روی اینترنت خریداری کرده است...

"رزی" و "الکس" از پنج سالگی با هم دوست بوده اند، اما به نظر نمی رسد برای هم مناسب باشند. وقتی حرف از عشق، زندگی و انتخابهای مهم می شود، این دو تبدیل به بزرگترین دشمنان هم می شوند.

"استیون راسل" ازدواج موفقی با "دبی" دارد و یکی از اعضای نیروی پلیس محلی است که تصادف اتومبیلی او را وادار می کند درباره زندگی خود ارزیابی مجدد کند و...

«تروی» (زک افرون) و «گابریلا» (وانسا هادجنز)، دو نوجوان که یک دنیا فاصله دارند، در جشن سال نو یکدیگر را می بینند و در میابند که عشقی متقابل میان آن دو وجود دارد.

یک کارمند دفتر کره‌ای-آمریکایی و دوست هندی-آمریکایی سنگ‌نوردش برای ارضای میل خود به برگرهای قلعه سفید تلاش می‌کنند.

تروی و گابریلا که چیزی به فارغ التحصیلی‌شان از دبیرستان نمانده است، اکنون در کشمکشی برای انتخاب کالج و جدا شدن از هم هستند.

در تعطیلات تابستان یک نمایش در باشگاهی محلی در حال برگزاری است و تروی، گابریلا، شارپی، رایان، چاد، و تیلور در آن شرکت می کنند.

شش سال پس از ماجرای زندان گوانتانامو، «هارولد لی» و «کومار پاتل»،در تعطیلات با یکدیگر بر سر هدیه پدر هارولد که یک درخت کریسمس طلایی است دعوا میکنند...

داستان پدری که برای اولین بار پس از چند سال زمانی که همسر و فرزندانش از او دور هستند، برای خود وقت می گذارد. او برای یک تعطیلات آخر هفته با دوستش مجددا ارتباط برقرار می کند.

یک زن جوان جاه طلب (زوی دویچ) با بازماند یک حمله مرگبار بوده است پس از آن، طرفدار و شهرت پیدا می کند، اما به زودی متوجه می شود که بدنامی آنلاین با هزینه وحشتناکی همراه است.

داستان یک وکیل مدافع که به طور تصادفی شماره تلفن یک دختر زیبا را پیدا می کند و قصد دارد برای شام او را دعوت کند و با او نیز بیشتر آشنا شود.

زنی جوان که از حس شوخ طبعی خود برای حل مشکلاتش استفاده می کند، طی ملاقاتی جدی با دکترش زندگی اش برای همیشه تغییر می کند...

یک متصدی هنری بریتانیایی، هری دین، می‌خواهد رئیس گستاخ خود را فریب دهد نقاشی مونه جعلی بخرد. با این حال، هری به زودی متوجه می شود که هیچ چیز دقیقاً طبق برنامه پیش نمی رود.

در ادامه قسمت های قبلی، رجب در این قسمت راهی المپیک می شود.

رجب ترکه در خانه مشغول تماشای تلویزیون است که پستچی یک دعوتنامه غافلگیر کننده برای حضور در جشنواره سالانه لوبیای خشک استان قونیه می آورد.

یک دانشجوی روزنامه نگاری آمریکایی در لندن داستان مهمی را افشا می کند, و با وقوع این حادثه با یک اشراف زاده وارد رابطه می شود.

یک دانشجوی تازه وارد دانشگاه و دلتنگ به یک مهمانی در "شیت هاوس" می رود و آخر شب را با "آر اِی" که سال دوم است می گذراند که روز شلوغی داشته و می خواهد کسی با او معاشرت کند...