کمدی

در سال 1993، نوجوانی به نام کامرون بدلیل اختلالاتی، به مرکز درمانی به نام وعده خدا در منطقه‌ای دوردست فرستاده می‌شود. در حالی که او در معرض درمان و معالجه‎های سوال‎برانگیز قرار میگیرد، با دیگر ساکنین این مرکز ارتباط برقرار می‌کند و آنها تصمیم می‎گیرند تا زمانی که از آن مرکز خلاص شوند، تظاهر به همکاری با برنامه آن مرکز کنند…

«تام» یک سال بعد از آشنایی با «وایولت» به او درخواست ازدواج می دهد، اما اتفاقاتی غیر منتظره باعث می شود دوران نامزدی آن دو بیش از حدی که فکرش را می کردند طول بکشد...

«برت رید» (ست روجن) در ظاهر یک روزنامه نگار است اما گاهی نقاب به چهره میزند و به مبارزه با افراد شرور شهر می پردازد و مردم این ابرقهرمان را زنبور سبز می نامند. کارته کاری بنام «کاتو» (جی چو) نیز در این راه به او کمک میکند. از طرفی روزنامه نگار کنجکاوی بنام «لنور کیس» (کامرون دیاز) قصد دارد که …

یک زن و شوهر که طلاق گرفته اند سعی میکنند تا پول بازنشستگی شان را که ربوده شده است،پس بگیرند...

داستان کمدی سیاه «خیاط زنانه» در یک شهر تخیلی در استرالیای دهه ۱۹۵۰ می‌گذرد. در این فیلم کیت وینسلت نقش شخصیت اصلی داستان به نام تیلی دونِیج را ایفا می‌کند، خیاط زنانه‌ای که به شهر زادگاهش باز می‌گردد تا از اشخاصی که گذشته تلخی برای او ساخته بودند، انتقام بگیرد …

«جان مارتلو» ( جوزف گوردن-لویت ) همه چیز در زندگی اش بر وقف مرادش است: آپارتمان، اتومبیل،‌ خانواده، و البته زن های زیبا. با این حال او از شرایط ناراضی است و به دنبال لذت بیشتری در روابط جنسی اش می گردد. از این رو جان با دو زن متفاوت آشنا شده و بواسطه رابطه اش با آن دو درس های بزرگی در مورد زندگی و عشق می گیرد...

داستان یک روزنامه نگار معتاد به روابط که به دنبال یک لیدی شب تحصیل کرده در استنفورد می رود و خود را در دنیایی بزرگتر می بیند.

یک طوفان برف دو نفر را مجبور می کند که با عبور از کولاک در طول شب، ناخواسته اقامت ایستگاه یک شبه خود را تمدید کنند. در ادامه ...

گای کارتر دانشجوی تحصیلات تکمیلی معماری می باشد که زنی زیبا و بچه ای به دنیا نیامده دارد...

جاسوس سازمان C.I.A ناپلئون سولو و مامور سازمان روسی "ایلیا کوریاکین" با شروع جنگ سرد مجبور می شوند تا دشمنی های کشورهایشان را کنار بگذارند و در کنار هم کار کنند. هدف آنها از کار انداختن یک شبکه جنایی خطرناک که می خواهد تا جهان را در هرج و مرج غرق کند، می باشد.

در شهر دیلفور، انسان ها، خون‌آشام‌ها و زامبی‌ها در صلح و صفا کنار یکدیگر زندگی می‌کردند، تا زمانی که آخرالزمان بیگانگان فرا می‌رسد. حال سه نوجوان، یکی انسان، یکی خون‌آشام و دیگری زامبی می بایست چاره ای بیاندیشند تا از شر بیگانگان خلاص شوند.

داستان یک هنرمند جوان و مشتاق که به تیم آهنگسازی دبیرستانش می‌پیوندد. او بعداً متوجه می‌شود که عشق واقعی چه حسی دارد، چراکه خود را دلباخته هم تیمی اش می‌بیند.

داستان کودکی نه چندان محبوب و سیزده ساله به نام نیت فاستر که فانتزی های تبدیل شدن به یک ستاره بزرگ موسیقی برادوی را در سر می پرواند. در عین حال، ...

داستان یک دختر جوان جنگجو است، یک که در شهر کوچکی در هند، به شغل چالش برانگیز فروش کاندوم می پردازد.

«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکی که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هیوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاری خسته شده، تهدید می کند که رابطه شان را بر «میریام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغیب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضایت می دهد.

زن جوانی ( مگی گیلنهال ) که به تازگی از یک بیمارستان روانی آزاد شده است، بعنوان منشی در دفتر یک وکیل مرد ( جیمز اسپیدر ) شروع به کار می کند، اما طولی نمی کشد که رابطه بین آن دو فراتر از یک رابطه کاری می رود...

داستان چهار سال از زندگی جولی، زن جوانی که در مسیر آشفته زندگی عاشقانه خود حرکت و برای یافتن مسیر موفقیت شغلی خود تلاش می کند. لذا این امر او را وادار می کند تا نگاهی واقع بینانه به شخصیت واقعی خود داشته باشد.

پس از اینکه سال گذشته جانی ناکسویل بچه ها را به یک ماموریت وحشتناک فرستاد، ناکسویل به پسرها می پیوندد تا پوپییس را از ترسش از کوسه ها دور کنند.