کمدی

کیت لی، پس از ناکامی برای نجات همسرش از یک «دکتر»، به عنوان یک محافظ شخصی برای فرانک لاین ستاره فیلم هنرهای رزمی که شخصی بزدل است،کار می کند. فرانکی در حال بازدید از ...

اسکوبی در یک فستیوال خون آشام شرکت می کند اما انگار یک خون آشام واقعی آنجاست که قصد دارد جشن را خراب کند و مشکل اصلی اینجاست که خون آشام دافنه را به عنوان عروس خود انتخاب کرده است و...

تیم بتمن و گروه اسکوبی-دو زمانی که جهانشان توسط خائنانی به خطر می افتد، متحد میشوند تا جلوی آنها را بگیرند.

« آﻧﮋﻻ » ( ﻛﺎرﻳﻨﺎ ) رﻗﺼﻨﺪه اى اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ » اﻣﯿﻞ » ( ﺑﺮﻳﺎﻟﻰ ) زﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰﻛﻨﺪ و دﻟﺶ ﺑﭽﻪ ﻣﻰﺧﻮاھﺪ، اﻣﺎ « اﻣﯿﻞ » ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ازدواج ﺑﺎ او ﻧﯿﺴﺖ. « آﻧﮋﻻ » ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻜﺮ زﻧﺎﻧﻪ، ﻛﺎرى ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮد دﻳﮕﺮى، « آﻟﻔﺮد » ( ﺑﻠﻤﻮﻧﺪو ) دلﺑﺎﺧﺘﻪاش ﺷﻮد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺣﺲ ﺣﺴﺎدت « اﻣﯿﻞ » را ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻣﻰﻛﻨﺪ و او را واﻣﻰدارد ﺑﺮاى ﺣﻔﻆ ﻣﺤﺒﻮﺑﻪى ﺧﻮﻳﺶ، ﺑﻪ ﺗﻘﻼ ﺑﯿﻔﺘﺪ...

کنت، مرد جوانی است که موفق شده ماشین زمان اختراع کند و امیدوار است به کمک آن بتواند به گذشته سفر کند. او برای سفر خود به همسفر نیاز دارد به همین جهت در روزنامه آگهی می دهد و پس از مدتی همسفرانش را پیدا می کند اما آیا کنت واقعا می تواند در سفر زمان کند؟

داستان در مورد پنج نظامی در ایالت ورمونت است که در یک ایستگاه دور افتاده نزدیک مرز کانادا به انجام وظیفه می پردازند. آن ها که استعداد خاصی در گند زدن به کارشان دارند، تصمیم گرفته اند با حل یک پرونده جنایی لیاقت خود را ثابت کنند...

گروه اسباب بازی ها میزبان یک اسباب بازی جدید به اسم فورکی میشوند و این مسئله باعث میشود که ماجراجویی های جدیدی برای شان شروع شود.

در دوران رکود اقتصادی، در مناطق جنوبی، سه زندانی از گروه زندانی های زنجیری میسی سیپی به نام های «یولیسیز اورت مگیل» (کلونی)، «دلمار» (نلسن) ساده و دوست داشتنی، و «پیت» (تورتورو) همیشه عصبانی، به هوای آزادی و بازگشت به خانه های شان، فرار می کند...

دو دوست که از دوران کودکی با هم بوده اند، وقتی بزرگ می‎شوند کم کم به هم علاقه پیدا می‎کنند.

مردی جوان به نام هونگ خانواده خود را از دست داده و همراه پسر کوچکش در چین زندگی می‌کند. هونگ به عنوان محافظ در منزلی مشغول به کار می‌شود. در یکی از روزها، صاحبخانه از طرف یک مادر و دختر مورد دستبرد قرار می‌گیرد و...

دانشکده ی فیبر، سال 1962، «پینتو» (هالسی) و «فلوندر» (فورست) وارد گروه دلتا، ننگین ترین «گروه برادری» در دانشکده می شوند. سرپرست دانشجویان «دین و ورمر» (ورنن) در پی راهی است تا اعضای آنارشیست دلتا را اخراج کند و در این راه «گرگ مارمالارد»(دو تن) سردسته ی گروه رقیب دلتا،امگا نیز به او کمک می کند...

در دنیای جدید، یک اسپانیایی برای مقابله با "کلنل هرتا" فاسد برخاسته و در قالب قهرمانی نقابدار به مبارز با او می پردازد...

تیفا به لهستان می رود تا آنیا را برای ازدواج با پسر بات، یک گانگستر به پاکستان ببرد اما با پدربزرگ آنیا و پلیس مواجه می شود.

زمانی که اُرکست یک گروه موزیک سیار آمریکایی به نام سورونپرفبز (Soronprfbs) هنگام عبور از دهکده‌اش دچار بحران روانی می‌شود، شانس در خانه جان (با بازی گلیسون)، یک ترانه سرا و نوازنده با انگیزه، را می‌زند. اما دیری نمی‌پاید که جان در می‌یابد همگامی با این گروه عجیب و غریب و سردسته غیرعادی ماسک دارش به نام فرانک (با بازی مایکل فاسبِندِر) ممکن است برایش گران تمام شود.

در یکی از روز های اوکلند تل مارکتر یک کلید جادویی سبز پیدا می کند که بااستفاده از آن وضعیت خیلی بدی رو رقم می زند که ...

«دیو بازنیک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامی است که پس از یک سلسله سوء تفاهم های غریب محکوم می شود که یک دوره ی روان درمانی «مهار کردن خشم» را بگذراند. دیری نگذشته که «دیو» خود را با «دکتر بادی رایدل» (نیکلسن)، روان درمان گری معروف رودررو می بیند...

در دهه 1920 شانگهای، ما زوری و ژیانگ فیتیان یک مسابقه به نام مسابقه گل ها را برپا می کنند. تمام نخبگان شهر در مراسم جشن شرکت می کنند، اما وقتی وانیان یینگ به طور غیرمنتظره ای برنده می شود، مجموعه ای از حوادث غم انگیز را به راه می اندازد که سرنوشت آنها را تغییر می دهد.

"جای ویردان سینگ" و "میرا پاندیت" در لندن با یکدیگر آشنا شده، عاشق هم شده و یکدیگر را به خانواده هایشان معرفی می کنند. اما پس از مدت کمی از هم جدا شده و "میرا" به هندوستان بازمی گردد و "جای" به آمریکا می رود. دوست "جای" سعی می کند او را متقاعد کند تا به دنبال عشقش برود...