علمی تخیلی

دو فضانورد که در شاتل فضایی از کار افتاده خود با امید اندکی به نجات سرگردانند، در مورد اینکه آیا بهتر است روزهای باقیمانده خود را به عنوان دوستان بگذرانند یا چیزی بیشتر بحث می کنند.

سه نفر به نام‌های نیک، نامزدش هیلی و بهترین دوستش جونا عازم سفری در داخل خاک آمریکا می‌شوند تا هیلی را به خانه جدیدش در کالیفرنیا برسانند. در طول اقامت شبانه شان در یک مسافرخانه، با نومَد یک هکر اسرارآمیز برخورد می‌کنند که آن‌ها را وا می‌دارد تا او را از کاری که می‌خواهد انجام دهد، منصرف کنند. آن‌ها که نمی‌توانند از پس این چالش برآیند، به دنبال او به یک خانه ویرانه مرموز در وسط ناکجاآباد می‌روند...

داستان این فیلم ترسناک از سه زاویه متفاوت روایت می شود. موضوع کلی در مرود سیگنالی است که از طریق تلفن، رادیو و تلوزیون پخش می شود و تمام شنونده ها را به قاتلین خون خوار تبدیل می کند...

دو برنامه نویس کامپیوتر در حال ساخت اولین قسمت از یک هوش مصنوعی که هدف آن کمک به بشریت است، عاشق هم می شوند. اما وقتی دستاورد آنها ربوده شده و به عنوان یک سلاح رباتیک مورد استفاده قرار می گیرد همه چیز به هم می ریزد...

بازماندگان یک حمله هسته ای به مدت چندین روز در یک زیرزمین واقع در اپارتمان خود جمع شده اند، اما ترس و کاهش تجهیزات ان ها را به صورت بلقوه به بیرون می کشد...

در یک زیرزمین ، بعد از عصر یخبندان ، گروهی از افراد ایستگاه مرزی باید برای نجات بشر مبارزه کنند و ...

داستان چند دوست جوان که پی به راز ماشین زمان می‌برند اما یکباره کنترل ماشین زمان از دستشان خارج شده و اتفاقات غیر منتظره ای می افتد.

ساختمانی مرموز که درگاه ورود به دنیاهای موازی است. داستان گروه کوچکی از مردم که بین دنیاهای موازی سفر میکنند.

شخصی که نماینده‌ی بیمه یک شرکت رباتیک می‌باشد به طور مداوم یک ربات دستکاری شده در مورد بررسی قرار می دهد و آنچه کشف می کند پیامدهای عمیقی برای آینده بشریت دارد.

در یک مدرسه بین المللی در جاکارتا، یک معلم فلسفه کلاس خود را به چالش می کشد و از میان بیست و فارغ التحصیل، 10 نفر را انتخاب می کند و در یک زیرزمین پناه می گیرند که در صورت آخرالزمان هسته ای، بتوانند نژاد بشر را مجددا راه اندازی کنند...

چهار هفته پس از پخش شدن ویروسی وحشتناک و علاج ناپذیر در انگلستان که قربانیان را به موجواتی دیوانه و وحشی تبدیل می کند، عده‌ای از بازماندگان برای یافتن یک پناهگاه، تمام کشور را زیر پا میگذارند.

یک هکر کامپیوتری به دنیای دیجیتال ربوده می شود و مجبور می شود در بازی های گلادیاتوری شرکت کند که تنها شانس فرار او با کمک یک برنامه امنیتی قهرمانانه است.

مرد جوانی در پشتی کامپیوتر مرکزی نظامی را پیدا می کند که با بازی اشتباه گرفته می شود و جنگ جهانی سوم را آغاز می کند.

درحالیکه اهالی شهر، خود را برای مراسم سالیانه آماده می‌کنند، بزرگترین نگرانی‌شان، حمله‌ی خرگوشها و از بین رفتن سبزیجاتی است که برای این مراسم تهیه کرده‌اند. «والاس» و «گرومیت» وظیفه‌ی محافظت از سبزیجات را بر عهده دارند اما انجام یک آزمایش از طرف «والاس» همه چیز را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.

وقایع زمانی را تعریف می‌کند که انترن نام آشنای ما یعنی کلارک کنت شروع به یادگیری کار به عنوان روزنامه‌نگار Daily Planet کرده و کم کم به سمت افراط و تفریحات تازه کشیده می‌شود. در این انیمیشن سوپرمن قهرمان ما، متوجه مشکل تازه‌ای برای کره زمین شده و باید در برابر جسمی که به سمت کره زمین حرکت می‌کند، ایستادگی کند. چنین روندی سبب می‌شود که او از کار همیشگی خودش بازهم غافل شده و به سمت نجات دنیا حرکت کند.

لنس جاسوسی آرام و جذاب است و والتر محقق جوانی که گجت‌های لنس را اختراع می‌کند. آن‌ها پس از پیشامدی غیرمنتظره باید راهی برای نجات دنیا بیابند.

دیوید رایس بی هدف (هیدن کریستنسن) این توانایی را دارد که فوراً خود را به هر مکانی که تصور می کند منتقل کند. او از این هدیه برای چرخیدن در جهان استفاده می‌کند و با پولی که با «پریدن» به صندوق‌های بانکی می‌دزدد، زندگی می‌کند. او توسط رولند کاکس شرور (ساموئل ال جکسون) که می داند چگونه دیوید را از پریدن باز دارد، اسیر شده است. دیوید فرار می کند و با دوست دبیرستانی خود، میلی (ریچل بیلسون) دوباره متحد می شود، سپس با همکار گریفین (جمی بل) یک اتحاد تشکیل می دهد و برای نبرد مرگبار با کاکس آماده می شود.

«نلسن رایت» (ساترلند)، دانشجوی پزشکی، برای تجربه ی دنیای پس از مرگ، فعالیت قلب خود را متوقف می کند و دوستانش: «ریچل» (رابرتس)، «دیوید» (بیکن)، «جو» (بالدوین) و «رندی» (پلات) با کمک داروهای خاصی، لحظاتی بعد او را به زندگی بر می گردانند. پس از آزمایش، «نلسن» می گوید که تصاویر غریب و هیجان انگیزی دیده است...