Korean

کیم شین یک گوبلین و محافظ ارواح می باشد و انسانها را در دنیای بعد از مرگ راهنمایی می کند. او با وانگ یئو که یک فرشته مرگ و مسئول گرفتن جان ادمها هست که از قضا دچار فراموشی نیز شده است زندگی می کند. اما شین دیگر نمیخواهد جاودانه باشد و برای پایان زندگی جاودانه اش به دنبال یک عروس فانی میگردد. آن دو به زمین می آیند و . . .

«کشور من: عصر جدید» داستان دو دوست سئو هوی و نام سونهو را دنبال می کند. هوی پسر سرباز افسانه ای گوریو، سئو ژئوم است. پدرش پس از متهم شدن به جرمی به طرز شرم آوری کشته می شود و او و خواهرش سئو یون را در موقعیتی بی‌معنا قرار می‌دهد...

این سریال داستان شکارچیان شیاطینی را روایت می کند که تحت عنوان کارکنان یک رستوران رشته فروشی به زمین می آیند تا ارواح شیطانی که برای زندگی جاودانه به زمین بازگشته اند را تسخیر کنند.

دختری ۲۵ ساله به نام هائه سو،بر اثر یک خورشیدگرفتگی،در زمان سفر میکند و می رود به دوران اولین امپراطور گوریو،تاجو وانگ گان و دل از ۷ شاهزاده گوریویی می رباید.شاهزادگان:وانگ سو،وانگ ووک،وانگ جونگ،وانگ ووک دوم،وانگ یو،وانگ یون و وانگ وون…..در این میان وانگ سو(با بازی لی جون کی) شانس بیشتری برای ماندن در قلب دخترک دارد………

جون سو به خاطر قتلی که مرتکب نشده به زندان فرستاده می شود. در دوران حبس، جون سو خیاطی را آموزش می‌دهد. پس از آزادی، جون سو توسط یک شرکت مد استخدام می شود. جون سو در نهایت عاشق یکی از همکارانش به نام دو هی می شود.

سریالی تاریخی، تخیلی در مورد جاه طلبی ها و موفقیتهای شش شخصیت است که با محور لی بانگ وون نوشته شده است. لی بانگ وون، سومین پادشاه سلسله ی چوسان و پدر شاه سجونگ بزرگ بود. او به پدرش، شاه تجو، در تأسیس سلسله ی چوسان کمک کرد.

پارک جئونگ وو دفتدار دادستان منطقه مرکزی سئول است. روزی از رورها او بیدار می شود و خود را در محکمه ی اعدام می بیند. جئونگ وو که از فراموشی موقت رنج می برد و نمی داند چه اتفاقی افتاده که او را به زندان انداخته اند و ...

موضوع این سریال مربوط به زمان حکومت اخرین پادشاه گوگوریو می باشد.در این دوره کشور هایی مانند تانگ و شیلا، گوگوریو را سوژه ی حمله قرار داده و لشکرکشی آن ها همیشه از قلعه مرزی به نام آنسی شروع میشود که به دلیل کوهستانی بودن آن منطقه و رهبری فرد لایقی به نام یانگ مانچون این قلعه همیشه برای گوگوریو پیروزی می اورد .در اولین حمله ی تانگ به گوگوریو،در این قلعه پسری به دنیا می اید که به گفته ی ستاره شناسان در اینده امپراطور خواهد شد و این شایعه دهن به دهن به پایتخت و به گوش وزیر جنگ میرسد.

داستان کارآگاهی که گذشته و حال را پشت سر می گذارد. او از راه رفتن در امتداد پشته های شالیزارهای برنج برای سرنخ در سال 1986 ، مستقیماً به سال 2016 می رود. هر کجا که برود، دردسر ایجاد می کند.

یک زوج که با فرصت ها و چالش های دنیای واقعی مواجه هستند، با فراز و نشیب هایی برای پابرجا نگه داشتن یک رابطه از راه دور دارند.

بر اثر یک حادثه، سو جین (Seo Ye Ji) حافظه خود را ازدست میدهد. اما حالا او قادر است که آینده افراد را در لحظاتی که با موقعیت های خطرناک روبرو میشوند، ببیند. در حالیکه او تکه های جدا شده از خاطراتش را بهم وصل میکند با یک حقیقت تکان دهنده درباره همسرش، جی هون (Kim Kang Woo) روبرو می شود…

کارآگاهی که با جنایات سازمان یافته مبارزه می کند، برای تشییع جنازه دوست دوران دبیرستانش به شهر مادری اش باز می گردد. بعد از ملاقات دوستانش او مشکوک شده و تصمیم میگیرد که در مورد مرگ دوستش تحقیق کند...

چهار دوست، با وجود اختلاف نظر و عقاید در خانواده هایشان، کنار هم و در سال های خسته کننده دهه ی 70 بزرگ می شوند. اما با گذشت زمان، هر کدام مسیر جدایی را برای زندگی اش دنبال می کند. اما طولی نمی کشد تا این چهار دوست، تبدیل به رقبای هم در دنیای جرم و جنایت می شوند...

داستان کیم جی یانگ، زنی سی ساله که ناگهان نشانه هایی از تسخیر شدن از طرف دیگران مانند مادر مرحوم و خواهر بزرگتر و افراد مرتبط با خود را احساس می کند...

یک مرد معمولی با شرایط غافلگیرکننده ای روبرو می شود که او را در مرکز یک رسوایی بزرگ فساد قرار می دهد.

داستان پیرزنی 74 ساله که پس از رفتارهای غیر قابل تحملی که انجام می‌دهد، خانواده‌اش تصمیم می‌گیرند او را به خانه‌ی سالمندان ببرند. پیرزن بعد از شنیدن این قضیه به یک عکاسی میرود تا عکس زمان 20 سالگی‌اش را به دست آورد تا اینکه صبح روز بعد در سن 20 سالگی از خواب بیدار می‌شود.

مردم معمولا هنگامی یاد عشق اولشون میفتن که از رادیو داستانهایی در مورد عشق اول میشنوند،در طول یک برنامه زنده , یک دی جی رادیویی نامه ایی رو دریافت میکنه که داستانهایی رو از یک دهکده ماهیگری در حدود بیست و سه سال قبل بیان میکنه ...

لی دائه گیل ارباب زاده ای است که به یکی از برده های خانه اش علاقه مند شده است. برادر این برده خانه ارباب لی دائه گیل را به آتش کشیده و باعث می شود او هر چه را که داشته از دست بدهد. لی در خیابان ها سرگردان می شود و به دلیل کینه ای که از برده ها به دل گرفته شکارچی برده می شود. او با تشکیل یک گروه سه نفره به شکار برده ها می رود. ده سال از این اتفاق می گذرد…